در سال 1388
چه گذشت ...
به
روایتی طنـــز آمیـــز
بر فروردین 88 چه گذشت؟
فروردین ماه سیل و اخراجیها
عصر ایران ؛ محمود فرجامی - قبل
از اینکه سال 88 را از فروردینش شروع کنیم باید بدانیم که پیش از
شروع این سال قرار شد که از بین میرحسین موسوی و محمد خاتمی یکنفر
کاندیدای اصلاح طلبان برای انتخابات ریاست جمهوری سال 88 شود.
البته قبل از این دو نفر مهدی کروبی کاندیدا شده بود که گویا زیاد
برای اصلاح طلبان مهم نبود یا مهم بود و فکر می کردند رای نمی آورد
یا فکر می کردند رای می آورد اما به درد نمی خورد یا به درد می
خورد اما به درد آنها نمی خورد.
محمود احمدی نژاد هم البته کاندیداتوری خود را اعلام کرده بود
هرچند که نیازی نبود و همه می دانستند که او برای دور بعد هم نامزد
ریاست جمهوری خواهد شد.
به هر حال خاتمی اعلام کرد که برای ریاست جمهوری دور بعد کاندیدا
می شود. این خبر با استقبال گرمی به خصوص از سوی عدهای از مردم و
گروهها که از خاتمی خوششان نمیآمد شد و یکی از واکنشهای این
عزیزان حمله به خاتمی و کتککاری نسبی او در راهپیمایی 22 بهمن سال
87 بود.
از آنجایی که همیشه اصلاحطلبان در هماهنگی کامل با همه بجز
خودشان به سر میبرند اندکی بعد میرحسین موسوی هم اعلام کرد که
نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال بعد خواهد شد.
در اواخر این سال خاتمی از نامزدی کناره گرفت و اکبر هاشمی
رفسنجانی در انتخاب هیات رئیسه مجلس خبرگان مجددا به عنوان رئیس
انتخاب شد.
در نوروز این سال که مثل همیشه با تعطیلات سنگینی همراه بود دومین
فیلم سینمایی مسعود دهنمکی یعنی اخراجی های 2 رکورد فروش تاریخ
سینمای ایران را شکست که البته در این رکورد شکنی علاوه بر تواناییهای
منحصر بفرد خود استاد دهنمکی در زمینه تبدیل جکهای اسام اسی به
سکانس های خندهدار سینمایی، رپرتاژ آگهیهای رایگان صدا و سیما
برای این اثر بیبدیل تاریخ سینمای ایران بی تاثیر نبود.
این فیلم منتقدان بسیاری هم البته داشت که تقریبا شامل همه
منتقدان میشد اما نکته شگفتآور آن بود که بر خلاف عادت منتقدان
که تا از فیلمی خوششان نمی آید می گویند که بهتر است کارگردان آن،
سینما و فیلمسازی را رها کند و به کار دیگری بپردازد، همه منتقدان
این فیلم آرزو داشته و دارند که دهنمکی سینما را رها نکند و به
سایر تخصصهای خود – که قبلا چشمههایی از آن را نمایش داده بود-
روی نیاورد!
اما در قم ،با تلاش مسئولان و به خصوص استانداری ، مردم استان
قم و همچنین سایر هموطنان متوجه شدند که بستر رودخانه جای پارک
ماشین و چادرزدن و خوشگذرانی نیست که البته این آموزش فرهنگی دهها
کشته و زخمی و خسارات مالی متناسبی هم داشت.
بارندگی از شب یازدهم فروردین آغاز شد و مدتی بعد بستر خشک رودخانه
قمرود که در سایه وفور امکانات مشترکا کاربری پارکینگ، کمپ اسکان،
سرویس بهداشتی و زمین بازی را برای زائران و مجاوران این شهر مذهبی
داشت، بدون هماهنگی با استاندار قم که در آن ایام در سفربود پر آب
شد که بر اثر آن ده ها اتومبیل واژگون، شش نفر کشته و تعدادی هم
زخمی و مصدوم شدند.
از آن سو استکبار جهانی هم بیکار ننشست و باراک اوباما رئیس
جمهور آمریکا به بهانه نوروز برای ایرانیها پیام داد و سال نو را
تبریک گفت. او از صلح و دوستی گفت و خطاب به مردم ایران گفت:" هنر
موسیقی ادبیات و نوآوری شما جهان را به دنیاییی بهتر و زیباتر
تبدیل کرده است." که البته این گفتهها با تمدید و تشدید تحریم
ایران به دستور اوباما که بعدا روی داد نشان داد که کماکان دم
خروس از سایر چیزها و از جمله اظهارات بشردوستانه بعضی سیاستمداران
معتبرتر است.
همچنین علی دایی هم پس از شکست دو بر یک تیم ملی فوتبال ایران از
عربستان در تهران از سرمربیگری تیم ملی ایران کنار گذاشته شد.
او در روز بازی در واکنش به تماشاچی هایی که علیه او شعار می دادند
و خواستار کنار رفتن او از این سمت بودند اعلام کرده بود "خیلی عذر
میخوام... خیلی معذرت میخوام... اما به قولی من استعفا نمی دم"
اما یکی دو روز بعد و در حالی که تعطیلات نوروزی هنوز تمام نشده
بود از تیم ملی کنار گذاشته شد و به جای او اسطوره "فوتبال علمی" و
"اخلاق پهلوانی ایران" محمد مایلی کهن به این سمت منصوب شد.
برخی آگاهان بعدا معتقد شدند که این کار بزرگترین خدمت فدراسیون
فوتبال ایران به علی دایی و حیثیت او بوده است. البته مایلی کهن
چند هفته بعد با انتشار نامهای افشاگرانه که خواندن آن کماکان
برای افراد زیر و بالای 18 سال توصیه نمیشود از این سمت کناره
گیری کرد و نشان داد دست کم در بعضی جاها دلسوز فوتبال ایران است.
بر اردیبهشت
88 چه
گذشت؟
اردیبهشت ، ماه آزادی و ثبت نام و خنده
عصر ایران ؛ محمود فرجامی - تنور
انتخابات ریاست جمهوری در این ماه گرمتر شد تا آن حد که محسن رضایی
هم با اعلام کاندیداتوری خود به آن نان چسباند.
پیش از آن البته اصولگرایانی مثل مصطفی پورمحمدی هم فطیر به دست
لب تنور منتظر چسباندمان بودند که به دلایل نه چندان نامشخصی در
آخرین لحظات از کاندیداتوری منصرفانده شدند و به نفع احمدینژاد
کنار رفتند.
البته به موازات این اقدامات، کارهای نیکوکارانهای از توزیع فرم
درخواست هدیه ویژه رئیس جمهور در خوابگاه دختران دانشگاه تهران
گرفته تا اعلام توزیع 4400 میلیارد ریال بابت پرداخت سود سهام
عدالت به 5/5 میلیون نفر از روستاییان و از افزایش حقوق بازنشستگان
در آستانه انتخابات تا توزیع رایگان سیب زمینی در جریان بود تا
تنور انتخابات اگر نه با کُنده بلکه با نفت هم که شده گرمتر و
گرمتر شود.
سرعت خدمت رسانی در این ایام به حدی بود
که برخی
خدمترسانان فقط وقت می کردند
سیب زمینی های رایگان را در اماکن عمومی خالی کنند
در دوازدهم روز از همین ماه محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی
ایران استعفا کرد. بهمنی سومین رئیس بانک مرکزی در دولت نهم بود که
استعفا میکرد هر چند که تا چند دقیقه پیش از انتشار متن
استعفانامه او، وزیر اقتصاد و غلامحسین الهام که یکی از مشاغلش
سخنگویی دولت بود استعفای وی را تکذیب میکردند.
آنگونه که بهمنی در استعفانامه خود اشاره کرده بود دلیل این کار
او مسائل بیاهمیتی نظیر عدم تشکیل شورای پول و اعتبار، برداشت های
بی رویه از حساب ذخیره ارزی و اختلاف نظر با برخی اعضای هیات دولت
بود.
نعمت زاده مشاور ارشد وزیر نفت هم در همین روزها به خاطر مصاحبه
با یک روزنامه و انتقاد از دولت از سمت خود برکنار شد و دولت
همچنان با اقتدار و اعتماد به نفس به راه خود ادامه داد. میزان آن
اقتدار و اعتماد به قدری بود که رحیم مشائی، پدر عروس احمدی نژاد و
رئیس سازمان گردشگری و میراث فرهنگی یکی از معاونان خود را به
عنوان سرپرست سازمان حج و زیارت منصوب و عملا آن سازمان را تحت
ریاست خود عنوان کرد. کاری که با واکنش شدید ریشهری و برخی علما
روبرو شد و سرانجام باعث عقبنشینی اسفندیار شد.
در این ماه ، نیروی انتظامی اعلام کرد که در یک طرح ضربتی خانه های
مجردی را جمعآوری خواهد کرد. خانه مجردی خانه ایست که در آن چند
نفر مجرد به دلایل غیرقابل قبولی همچون دانشجویی، ماموریت کاری،
عدم تاهل، سربازی و سایر خلافکاریها در آن زندگی میکنند و طرح
ضربتی هم عبارت است از هر طرحی که قرار است با اطلاع رسانی وسیع
خبری آغاز و چند روز بعد رها شود.
یکی از نتایج جنبی این طرح و نظایر آن انتشار دو بیانیه درباره
حقوق بشر و حقوق شهروندی توسط یکی از کاندیداها موسوم به میرحسین
موسوی در همین ایام بود.
ضمنا او با همسر خود زهرا رهنورد برای انجام میتینگهای تبلیغاتی
به سفر میرفت و حتی دستش را هم گه گاهی در مجامع عمومی به دست میگرفت
که در میان سیاستمداران ایرانی پس از انقلاب بیسابقه بود.
در بیست و یکم همین ماه جلالی، رکسانا صابری خبرنگار دورگهای
که سالها بود به عنوان خبرنگار نشریات خارجی در ایران فعالیت میکرد
از زندان آزاد شد. رکسانا پیش از آن در میان بهت و حیرت کسانی که
اندازه او را میشناختند به جرم جاسوسی به 8 سال زندان محکوم شده
بود. اما از آنجایی که ایران احتمالا تنها کشوری است که با کسانی
که به اتهام جاسوسی محکوم شده اند بسیار مهربان است، در میان بهت و
حیرت کسانی که سنگین بودن محکومیت جاسوسی را می دانستند آزاد و
بلافاصله از ایران خارج شد. پدر رکسانا ایرانی ،مادرش ژاپنی و
تابعیتش آمریکایی بود و خودش برای رسانههای اروپایی کار می کرد و
از این لحاظ انصافا بینالمللی محسوب میشد.
در همین ماه علاقهمندان کثیر به شغل ریاست جمهوری با شرکت در
وزارت کشور در کمال آزادی و امنیت نسبت به ثبت نام اقدام کردند که
تماشا و مصاحبه با آنان به یکی از تفریحات سالم خبرنگاران حاضر در
محل بدل شد. از جمله:
این لوطی با صفا !
ایشان؛ که با تجهیزات کامل هم آمده بود
و همچنین...
ایشان که خوشمان آمد به هوشش!
بر خرداد 88
چه گذشت؟
"خرداد" ماه مناظره ، انتخابات و باقی
قضایا
عصرایران؛ محمود فرجامی- خیلی ها
معتقدند خیلی خوب بود که سال 88 خرداد نمیداشت. احتمالا میلیونها
نفر با انگیزههای مختلف با طنزنویسی که نمی داند چطور از خرداد
این سال گزارش بنویسد هم عقیدهاند ولی به هر حال چارهای نیست .
این ماه ماه انتخابات و حوادث پس و پیش آن بود. حوادث پیشاش
البته قابل ذکرتر است: نتایج بررسی صلاحیت نامزدها در این ماه توسط
شورای نگهبان اعلام شد که بر اساس آن مشخص شد رضایی، کروبی، احمدینژاد
و موسوی برای ریاست جمهوری به رقابت خواهند پرداخت.
کروبی با انتخاب شعار "تغییر" و مشاوران و حامیانی نظیر کرباسچی،
عبدی، کدیور، ابطحی و سروش در این سوی طیف اصلاح طلبان قرار داشت و
احمدینژاد با انتخاب شعارهایی که از فرط عظمت در این گزارش نمیگنجند
و یارانی نظیر رحیم مشائی، کلهر، بذرپاش، محرابیان و... در آن سوی
مخالف اصلاح طلبان قرار گرفت.
درمیانه رضایی اصولگرا با شعارهایی بعضا اصلاحطبانه قرار داشت و
موسوی اصلاحطلب با منشی اصولگرایانه و حامیانی نظیر خاتمی و بیشتر
گروه ها و جریان های داخلی اصلاحطلب.
با شروع زمان قانونی فعالیت تبلیغاتی، هر چهار کاندیدا به انجام
نطقها و مصاحبهها و میتینگها پرداختند و خیلی زود مشخص شد که
رقیب اصلی و جدی احمدی نژاد، میرحسین موسوی است.
شبهای تهران و تقریبا تمام شهرهای بزرگ ایران شاهد حضور گرم و
شاد طرفداران کاندیداها بود که به طور مسالمتآمیز در کنار یکدیگر
به فعالیت میپرداختند.
یک روزنامهنگار در یکی از همینشبها که یکی از شادترین شبهای
تهران در چند دهه گذشته بود چنان از رفتار محترمانه و مسالمتآمیز
طرفداران کاندیداها با یکدیگر به وجد آمد که نوشت با این روحیه و
مشارکت مردمی، مهم نیست که چه کسی پیروز انتخابات است و آنکه پیروز
نهایی است مردم هستند (این خبرنگار از 23 خرداد تا امروز دهانش باز
و چشمانش به یک نقطه خیره مانده و با کسی حرف نمیزند!)
صدا و سیمای جمهوری اسلامی در جریان انتخابات سال 88 برای نخستین
بار برنامه مناظره دو به دوی کاندیداهای ریاست جمهوری را راه
انداخت که در ابتدا استقبال و بعدها به شدت نکوهش شد.
اما در ایام استقبال، نامزدهای ریاستجمهوری دو به دو با همدیگر و
در حضور آدم عجیب و غریبی که گویا قرار بود نقش مجری بیطرف را
داشته باشد به بحث با یکدیگر پرداختند که در دومین شب از این
مناظرهها که بین موسوی و احمدی نژاد بود به مناظرههای تاریخ ساز
بدل شد.
در آن شب احمدینژاد نه فقط به طرف مقابل و سایر کاندیداها بلکه
به خانوادههای برخی از مسئولان نظام نظیر هاشمی و ناطق (از نوع
رفسنجانی و نوری) حمله سختی برد و نهایتا کل این جریان را دسیسه
هاشمی برای ساقط کردن دولت دانست.
او حتی رئیس مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام (هردو نفر
هاشمی رفسنجانی) را متهم به تماس با بیگانگان برای فشار بر دولت
کرد، دولت زمان جنگ را زیر سوال برد و دست آخر هم در مقابل فردی که
با چشمان از حدقه درآمده در مقابلش فقط "چیز" میگفت، گفت که عکس
مدارک همسرش را به همراه آورده است.
از آن شب به بعد که رئیسجمهور قانونی یک کشور با آن شیوه به
مناظره پرداخت همه فهمیدند که این انتخابات بی نظیر خواهد بود.
موسوی در شبهای بعد به شدت و با ادبیات بسیار تندی جواب احمدینژاد
را داد، آمارهای او را زیر سوال برد و ادب مرد را به ز دولت او
دانست و نزدیک بود مجری برنامه را که پس از چند شب عدل در میانه
سخنان او زبان باز کرده بود و تذکر می داد را کتک بزند.
مناظره کروبی با احمدی نژاد هم با افشاگریها و ادبیات مشابهی
برگزار شد و مناظره احمدینژاد با محسن رضایی هرچند آرامتر اما با
متهم کردن تلویحی یکدیگر به اتهاماتی همراه شد که مسلمان نشنود
کافر مبیناد. (البته دیدند و شنیدند)
از راست به چپ: موسوی، مجری یا همان ساعت شماطهدار، احمدی نژاد
آخرین لبخند طرفین پیش از شروع مناظره
این مناظرهها نه فقط بر فضای سیاسی و اجتماعی کشور تاثیر بسیاری
زیادی گذاشت بلکه حتی تا ادبیات و فولکلور هم سریعا نفوذ کرد. از
همان شبها بود که تکه کلامهایی نظیر "چیز"، "بگم؟ بگم؟"، "خوشم
آمد به هوشت"، "فدرالیسم اقتصادی"،"سندش هم موجوده"،"ننه جون
مهدی"،"یکی گفت من در وسط کره زمین وایسادم. گفتند از کجا معلوم؟
گفت باور نداری وردار متر کن"، "ادب مرد به ز دولت اوست" در دهان
مردم افتاد و علاوه بر این مشخص شد که میزان رفاه در ایران در حال
حاضر از پیشرفتهترین کشورهای اروپایی هم بیشتر است (سندش هم موجود
بود!) و شایع شد که پس از انتشار برخی نمودارها، پشت دیوار
سفارتخانههای ایران در اروپا و آمریکای شمالی صف متقاضیان مهاجرت
به ایران شکل گرفته است.
در این ایام نهضت اضافه حقوق و توزیع سهام عدالت و افتتاح پروژههای
عمرانی ناتمام آغاز شد که در نتیجه تعجیل برای خدمترسانی هرچه
بیشتر به مردم، در جریان افتتاح راه آهن زاهدان بم، قطار از ریل
خارج شد و راهآهن اصفهان شیراز هم حکایتش تا کنون باقی است.
اما در عوض شهر شیراز شاهد اتفاق تاریخی دیگری بود و آن سخنرانی
غلامحسین الهام عضو شورای نگهبان در میتینگ انتخاباتی احمدینژاد
به جای وی بود.
در چنین شرایطی روز 22 خرداد فرا رسید که البته با قطع سراسری
سرویس پیامک 9 ساعت پیش از آغاز زمان رای گیری، مشخص شد برخی
دوستان به استقبال آن نیز رفتهاند.
این استقبال با اختلال در روند دسترسی به اینترنت جانانه تر شد.
در این روز تاریخی بنابه آمار رسمی نزدیک به 80 درصد واجدین شرایط
به پای صندوق های رای رفتند که از حیث مشارکت مردمی بیسابقه بود
والبته از چند حیث دیگر که به بعضی از آنها خواهیم پرداخت بیسابقهتر
هم شد.
در حالی که هنوز ساعات رای گیری به پایان نرسیده بود برخی رسانه ها
و در راس آنها فارسنیوز خبر از برتری احمدینژاد در انتخابات
دادند.
از آن سو میرحسین موسوی هم چند ساعت بعد و در حالیکه مقدار اندکی
از آرا شمارش شده بود در یک کنفرانس خبری خبر از پیروزی قاطع خودش
داد و از طرفدارانش خواست که آماده برگزاری جشن پیروزی شوند.
اما فردا رسانهها و منابع رسمی خبر از پیروزی احمدینژاد دادند و
از همان موقع تعداد اندکی از مردم (که میزان اندکیشان نیازی به
شرح و توضیح ما ندارد) شروع کردند به اعتراض نسبت به نتایج اعلام
شده.
در این گیرودار اعلام شد که عصر روز یکشنبه و با حضور احمدینژاد
و طرفدارانش در میدان ولی عصر تهران جشن پیروزی احمدینژاد برگزار
میشود.
میرحسین موسوی در همین روز نهضت بیانیه دهیاش را با انتشار
نخستین بیانیهاش آغاز کرد که تا الان ادامه یافته و در تولید
ناخالص ملی ابتکاری نو محسوب میشود و طبعا کروبی هم به رشته مورد
علاقه خود یعنی نامه نویسی اعتراضی مشغول شدو عدهای هم (باز هم
اندک) شروع به سر و صدای بر بالای بامها کردند.
روز یکشنبه جشن پیروزی احمدی نژاد در میدان ولی عصر برگزار شد.
حامد کرزای رئیس جمهور افغانستان که چند ماه بعد خودش هم به دور
دوم ریاست جمهوریاش رسید پیروزی را به همتای ایرانیاش تبریک گفت
.
احمدی نژاد اما "بعضی از معترضان"(و نه همه آنها) را "خس و خاشاک"
خواند که جمله ای تاریخی شد و از فردا اثرات خودش را نشان داد.
اما پیش از فردای آن روز باید به شب 25 خرداد بپردازیم که عدهای
به کوی دانشگاه تهران ریختند و دانشجویان آنجا را به شدت مضروب
ساختند. هنوز مشخص نیست چرا هروقت در فضای سیاسی کشور اتفاق مهمی
میافتد یا میخواهد بیفتد دانشجویان ساکن در کوی دانشگاه تهران
مضروب و مصدوم و دستگیر می شوند ولی آنچه مشخص است این است که هویت
مهاجمان همیشه نامشخص است!
برای فردای آن روز ساعت 16 میرحسین موسوی درخواست مجوز راهپیمایی
کرده بود که با آن موافقت نشد اما با این حال عده ی اندکی از
معترضان به خیابان آمدند و از میدان فردوسی تا میدان آزادی
راهپیمایی کردند. گفته شد قالیباف جمعیت را حدود 3 میلیون نفر
تخمین زده که بعدا قالیباف گفت من این حرف را نگفتم. در این
راهپیمایی موسوی و کروبی و تقریبا تمام اصلاحطلبان مهم بجز محمد
خاتمی حضور داشتند که تقریبا تمام آنها بجز همین سه نفر طی چند روز
بعدی دستگیر شدند.
از میان دستگیرشدگان فقط محمدرضا خاتمی را خاتمی توانست بیرون
بیاورد که همین امر نشان داد محمد خاتمی آنقدرها هم که میگویند
منفعل نیست و گه گاهی کارهایی دست کم برای داداش خودش میکند.
در انتهای همین روز در مقابل یک پایگاه نظامی بسیج که گویا کسانی
قصد ورود غیر مجاز به داخل آن را داشته بودند تیراندازی صورت گرفت
که در نتیجه آن 7 نفر کشته و عده ی بخت برگشته تری دستگیر و به
بازداشتگاهی موسوم به کهریزک برده شدند.
در این میان ، بیست و هفتم خرداد روز بازی تیم فوتبال تیم ملی
ایران در مقابل تیم کره جنوبی و آخرین شانس ایران برای صعود به جام
جهانی بود.
اما تیم ایران باخت که هیچ بعید نیست دلیل آن، همان شش بازیکنی
باشند که دستنبندهایی به رنگ خاصی به دست بستند.
اما عجیب آن بود که این باخت و به خصوص مساله صعود تیم ایران به
جام جهانی که در سال های اخیر به یکی از مهمترین مسائل ملی و میهنی
تبدیل شده بود نه فقط واکنش چندانی برنینگیخت بلکه حتی برخی رسانه
ها تیتر زدند: "چرا مردم از باخت تیم ملی خوشحال شدند؟"!
مربی تیم ملی در این هنگام افشین قطبی بود که پس از برکناری از
سرمربیگری تیم ملی دوباره به تیم دعوت شده بود.
راهپیماییها در این ایام همچنان ادامه یافت و به موازات آن قرار
بر بازشماری درصدی از آرا شد. افرادی هم عازم میانجی گری شدند که
دست خالی برگشتند. این اوضاع ادامه یافت تا روز 29 خرداد که نماز
جمعه آن روز در تهران را خود رهبری اقامه کردند. ایشان در آن روز
ضمن گلایه و نادرست خواندن برخی اتهامات مطرح شده از سوی احمدی
نژاد، دروغگو خواندن وی را که رئیس جمهور قانونی کشور بود توسط
سایرین را محکوم کردند و همچنین ضمن دفاع از هاشمی، مواضع احمدینژاد
را نزدیکتر از وی به موضع خود اعلام کردند. مهمتر از همه اینکه صحت
انتخابات را تایید کرده و سایرین را از راه انداختن هرگونه
راهپیمایی اعتراض آمیز بی مجوز پرهیز دادند.
بر تیر 88 چه
گذشت؟
تیر؛ ماه کهریزک مایکل و
مشایی!
عصرایران؛ محمود فرجامی - در این
ماه شورای نگهبان اعلام کرد پس از بازشماری ده درصد از صندوق ها
مشخص شده که رای دکتر احمدی نژاد چند عدد هم از تعداد اعلام شده
توسط وزارت کشور بیشتر است و به این ترتیب انتخابات قانونا هم
تایید شد.
در مقابل مجمع روحانیون مبارز بیانیه تندی منتشر کرد که در آن
مورد محتوای آن صرفا می توانم بگویم تقریبا به تندی فلفل قرمز بود
.
در طی این زمان معترضین نام جنبش سبز گرفته بودند که سبزینگی آنها
به خاطر اعلام رنگ سبز به عنوان نماد طرفداران میرحسین موسوی در
ایام انتخابات بود و به هیچ عنوان نمی خواستند قبول کنند که مطابق
"قانون" و بر اساس اعلام رسمی "شورای نگهبان" که کاملا بیطرف و
عادل بود انتخابات درست برگزار شده و مطابق اعلام وزارت کشور محمود
احمدی نژاد در این انتخابات ۲۴ میلیون و ۵۲۷ هزار و ۵۱۶ رای (۶۲.۶۳
در صد آرا( آرا میرحسین موسوی ۱۳ میلیون ۲۱۶ هزار و ۴۱۱ رأی (۳۳.۷۵
در صد آرا)، محسن رضایی ۶۷۸ هزار و ۲۴۰ رأی (۱.۷۳ درصد آرا) و مهدی
کروبی ۳۳۳ هزار و ۶۳۵ رأی (۰.۸۵ آرا) را بدست آوردهاند که تنها
میزان اشتباه در آن همان چند رایی بوده که متعلق به احمدی نژاد
بوده و اشتباها به نام رضایی و موسوی خوانده شده است.
تصاویری از بازشماری دقیق آرا از ایرنا
که استثنائا مورد استقبال طرفین قرار گرفت
علاوه بر این از خبرهای خوب این ماه این بود که سرویس پیامک کشور
سرانجام پس از مدت ها قطع کامل دوباره فعال شد اما خبر بد این بود
که دیگر کسی رغبت و حال و حوصله برای ارسال پیامک نداشت. پیامک در
سالهای اخیر به رسانه اصلی برای ارسال جوک تبدیل شده بود. (جوک به
لطیفهای خندهدار گفته می شود که ممکن است چندان هم لطیف نباشد
اما حتما باید خندهدار باشد).
در اوایل همین ماه قوه قضائیه پس از 50 سال آییننامه جدیدی را
برای بررسی صلاحیت وکلای دادگستری ابلاغ کرد که بر اساس آن بررسی
صلاحیت وکلا علاوه بر وزارت اطلاعات واداره سجل قضایی ، واحدمرکزی
گزینش قوه قضاییه نیز دخیل خواهد بود. همچنین بر اساس آن هیئتی
مرکب از حقوقدانان منتخب رییس قوه قضاییه نیز، ناظر انتخابات هیئت
مدیره کانون وکلا خواهند بود و همین هیئت هم میتواند صلاحیت وکلا
را سلب کند وپروانه وکالت آنها را تمدید نکند.
اما به دلایل نامعلومی ابلاغ این آییننامه که رسما کانون وکلای
ایران را تا حد یکی از ادارات تابعه قوه قضائیه ارتقا !میداد
چندان به مذاق وکلا خوش نیامد و اعتراض کردند که این آییننامه
استقلال کانون وکلا را به کلی نابود می کند. آنها میگفتند " رئیس
قوه قضاییه رأسا و مستقلاً حق ندارد برای قانونی که سالها پیش به
تصویب رسیده و آیین نامه اجرایی آن هم وجود دارد، مبادرت به تصویب
و تبیین آیین نامه کند." که مشخصا حرف بیربطی بود!
از اواسط تیرماه گرد و غبار مناطق زیادی از غرب و جنوب کشور را
پوشاند و پس از سفر استانی به 14 استان کشور به تهران هم رسید.
تهرانی ها ابتدا خوشحال شدند که به جای آلودگی هوا و گاز منواکسید
کربن ، گرد و غبار استنشاق خواهند کرد که لااقل کشنده نیست اما به
زودی متوجه شدند که این گردغبار علاوه بر آلودگی های قبلی بر دهان
و بینی و ... آنها نازل شده و بسیاری از آنها تصمیم به ترک پایتخت
گرفتند.
این روزها حوالی 18 تیر بود و دولت هم با استقبال از این مساله رای
به تعطیلی تهران داد. گفته می شد این گرد و غبار از کشور عراق به
ایران آمده است.
مایکل جکسون ستاره پاپ 50 ساله جهان که ترانه مشهورش درباره فرق
نداشتن سیاهها و سفیدها اشک آدم را درمیآورد اما خودش اصرار داشت
از یک سیاهپوست بانمک به یک سفیدپوست عجیب و غریب تبدیل شود
درگذشت و با این لطفش چند روزی حوادث ایران را از سرخط داغترین
خبرهای خبرگزاریهای جهان دور کرد.
البته هنوز پلیس و برخی رسانهها مشکوکند که این لطف را پزشک
مایکل کرده باشد اما به هر حال کار خوبی بود هرچند که حوادث ایران
پس از اندکی به همان صدرنشینی نامطلوب قبلی بازگشت.
خلدآشیان مایکل جکسون
در این ایام ، زنی مصری به نام مروه شروینی به دست مردی آلمانی در
دادگاه کشته شد. گویا دلیل کشته شدن این بانوی مسلمان به دست یک
متعصب آلمانی ، مسلمان و محجبه بودن او بود که البته بلافاصله
مهاجم آلمانی دستگیر و برای محاکمات بعدی به زندان فرستاده شد.
در واکنش به این موضوع نهادهای مختلفی در ایران به این فاجعه
اعتراض کردند که از راهپیمایی نمازگزاران تا حمله به سفارت آلمان و
از برگزاری تشییع جنازه نمادین تا احضار سفیر این کشور به وزارت
امورخارجه ایران و دهها واکنش مشابه را شامل شد.
صدا و سیما هم دهها گزارش و مصاحبه و میزگرد درباره قتل این
بانوی مظلوم مسلمان تهیه و پخش کرد. البته گویا در همین ایام ده ها
مسلمان چینی هم در استان سین جیانگ چین توسط دولت کمونیست این کشور
کشته و هزاران نفر مضروب و دستگیر شدند که واکنش چندانی برنیانگیخت
جز معدود شعارهایی پراکنده علیه این حرکت دولت چین ،
مبنی بر اینکه مسلمانان غزه و فلسطین چه فرقی با مسلمانان چین
دارند؟ که البته همین شعارها و تعصبهای بیجا باعث شد بعدها حاجی
اسدالله بادامچیان عضو برجسته موتلفه بازار اعلام کند تقصیر آنکه
چین از ما در شورای امنیت حمایت چندانی نمیکند همان شعارها بوده
است.
تصویر مربوط به چین است به خدا!
در این ماه ؛ یک هواپیما که پیشاپیش معلوم است توپولف بوده و مقصر
هم مرحوم خلبان بوده در حوالی قزوین سقوط کرد و چون سقوط از ارتفاع
چند هزار پایی و حرارت چند هزار درجهای حاصل از انفجار بنزین آن
هم برای طبع لطیف انسان خوب نیست همهی سرنشینان و خدمه آن کشته
شدند. این هواپیما عازم ارمنستان بود و اعلام شد که اعضای تیم ملی
نوجوانان جودوی ایران که برای مسابقات بینالمللی عازم این کشور
بود هم سوار آن بودهاند.
بلافاصله جامعه ورزشی ایران این فاجعه را تسلیت گفتند و مجالس
ترحیمی هم برای اعضای تیم ملی جودوی نوجوانان برگزار شد که تا
اینجای کار چندان مشکلی نبود اما خوشبختانه مشخص شد بعضی از ان
عزیزان زندهاند و طبعا این سوال پیش آمد پس آنهایی که عازم
مسابقات بودند کی بودند؟
معلوم شد آنها جودوکاران دیگری بودهاند که از سوی فدراسیون
مربوطه با مشخصات این جودوکاران نوجوان عازم آنجا بودهاند.
قوانین استکباری جهانی در عالم ورزش نام این کار را تقلب گذاشته
است و بر آن اساس این یک رسوایی برای سازمان ورزش یک کشور محسوب می
شود اما خوشبختانه ما قوانین خودمان را داشته و با گفتن یک "انشالله
گربه بوده" ماجرا ختم به خیر و فراموش شد.
بیست و هفتم تیر هاشمی –شاید برای آخرین بار- امامت نماز جمعه
تهران را بر عهده گرفت که این نماز از سوی سبزها با استقبال فراوان
برگزار شد و از لحاظ جمعیت حاضر، اختلاط زن و مرد در صفهای نماز،
اقامه نماز با کفش، شعار مرگ بر روسیه، پرتاب گاز اشکآور و سایر
موارد بامزه به تاریخ پیوست.
موسوی و کروبی هم در این نماز شرکت کردند. هاشمی در خطبه دوم آن
نماز پیشنهادهایی را برای پایان دادن به وضعیتی که او "بحرانی" می
خواند ارائه داد که عمل به قانون، آزادی زندانیان سیاسی، دلجویی از
آسیب دیدگان وقایع اخیر و تشکیل شورای بیطرفی برای حکمیت از آن
جمله بود.
فردای آن روز محمد یزدی نایب رئیس مجلس خبرگان حمله تندی به هاشمی
کرد و از او پرسید تو چه کارهی ممکلت هستی که پیشنهاد می دهی؟ که
البته هاشمی پاسخی به او نداد و چون پاسخ خیلی روشن بود: رئیس مجمع
تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان.
ماجرای این دو اما ادامه یافت.
نماز جمعه تاریخی
احمدینژاد در اواخر این ماه سفری به مشهد داشت و در آنجا رحیم
مشائی را به عنوان معاون اول خودش اعلام کرد. کاری که با واکنش
گسترده اصولگراها و حتی اعضای کابینهی خودش مواجه شد (باقی مردم
اعتراضاتشان در این حد نبود!) اما احمدینژاد هم بیدی نبود که با
این بادها بلرزد حتی اگر کشور در شرایطی بحرانی علیه او باشد و این
اعتراضات از سوی حامیانش باشد. تا اینکه عاقبت رهبری در نامهی
خصوصی و محترمانهای خطاب به او انتصاب رحیم مشائی به این سمت را
به صلاح ندانستند. اما چون اقدامی نشد نامه علنا منتشر شد و این
تاخیر در اجرای دستور رهبری حتی اعتراض علنی و شدید برخی وزرا را
در جلسه دولت به دنبال داشت. احمدی نژاد هم بلافاصله انتقادها را
در دستور کار قرار داد به این ترتیب که تمام معترضین از جمله وزیر
ارشاد، وزیر اطلاعات، وزیر کار و وزیر بهداشت را از دولت اخراج کرد
که بر اساس قانون باعث از رسمیت انداختن دولت میشد و بعدا سر فرصت
و با تامل بسیار، رحیم مشائی را به سمت مشاور و رئیس دفتر خودش
منصوب کرد.
بر مرداد 88
چه گذشت؟
مرداد، ماه اتاق امن و اعتراف
عصرایران؛ محمود فرجامی- در این ماه ماجرای کهریزک بالا
گرفت. کهریزک نام مکانیست در جنوب تهران که تا پیش از این تاریخ
نام آن یادآور آسایشگاه مشهور سالمندان کهریزک بود و گویا یکی دو
سالی میشد که بازداشتگاهی در آن حوالی برای نگهداری "اراذل و
اوباش" ساخته شده بود.
در حوادث پس از انتخابات بعضی از دستگیرشدگان را به این بازدداشتگاه
میبردند که یکی از آنها جوانی بود به نام محسن روحالامینی پسر
یکی از اصولگرایان متنفذ به نام عبدالحسین روحالامینی که مدتی هم
در دولت نهم رئیس انیستیتو پاستو بود و طبعا خودی محسوب می شد.
محسن در این بازداشتگاه فوت شده بود و تحقیقات نشان می داد
بدرفتاری در این مکان با بازدداشتشدگان به قدری نامطلوب است که
عامل مرگ او بوده و چند نفر دیگر هم کشته شدهاند.
البته از میان کسانی که کهریزک را تجربه کردهبودند کسانی هم
بودند که از شرایط بد نگهداری و بدرفتاری در این بازداشتگاه حرفی
نمیزدند و آن همان کشته شدگان بودند!
ماجرای کهریزک بالا گرفت و سرانجام به دستور رهبری این بازداشتگاه
تعطیل شد. البته قرار شد مقصران اصلی این بازدداشتگاه شناسایی و
محاکمه شوند که هرچند بعدا توسط هیات حقیقت یاب مجلس بعضیهایشان
شناسایی و معرفی شدند اما بعضا ارتقا هم پیدا کردند و ناگفته نماند
که در بعدها جلسات دادگاه نیز برای برخ یمتهمان برگزار شد که منجر
به تصمیم قضایی نشده است.
تصویر یکی از متهمان کهریزک که صورت وی
برای حفظ حقوق متهمان سیاه شده است
تصادف قطار در ورامین و آتش گرفتن هواپیمای مسافربری ایلیوشن در
فرودگاه مشهد از معدود موارد غیرسیاسی قابل ذکر در این ماه بود که
در این گزارش حکم زنگ تنفس را دارند! البته در این سانحه 46 نفر
کشته شدند که نشان از ضعف ایلیوشن در قیاس با توپولف در زمینه کشتن
مسافران بود اما در هر حال مثل سایر موارد خلبان مقصر شناخته شد.
سرشکستگی ایلیوشن در رقابت با هموطنش
توپولف به وضوح در عکس دیده میشود
حکم محکومیت علی اکبر محرابیان وزیر صنایع در این ماه توسط دادگاه
عمومی تهران صادر شد. بر اساس آنچه خبرگزاریهای رسمی گزارش دادند
شخصی به نام فرزاد سلیمی طرح اختراعی به نام "اتاق امن زلزله" که
به ثبت هم رسانده بوده را در سال 82 به شهرداری تهران ارائه میکند
که بعدا می بیند این طرح در قالب کتاب وزینی به نام علی اکبر
محرابیان (از مسئولان وقت شهرداری) و یک بنده خدای دیگری به چاپ
رسیدهاست اما به جای اینکه از این لطف و احسان عزیزان سپاسگزاری
کند به دادگاه شکایت میبرد.
پس از سال ها رسیدگی و تجدید نظر سرانجام دادگاه تجدید نظر حکم
قطعی علیه محکومان را در این ماه رسما ابلاغ کرد. حکم قطعی دادگاه
تجدید نظر بر اساس قوانین قضایی قابل نقض یا تعلیق نیست مگر در
موارد استثنایی و بسیار حاد آن هم به دستور مستقیم رئیس قوه قضائیه.
در نتیجه آیت الله هاشمی شاهرودی که آخرین روزهای ریاستش بر قوه
قضائیه را طی میکرد به دلیل آنکه رای دادگاه ر"خلاف شرع بین"
تشخیص داد این حکم را نقض کرد. بعد با خیال آسوده جایش را به آیت
الله صادق لاریجانی داد.
محمود احمدی نژاد هم در چهاردهم این ماه با حضور در مجلس سوگند
خورد و سپس در حسینیه امام خمینی (ره)، رهبر انقلاب این حکم را
تنفیذ کردند.
در این ماه ، محاکمه جمعی از اصلاحطلبان و معترضان ، به اتهام "کودتای
مخملی" برگزار شد که بخشهایی از آن از سیمای جمهوری اسلامی ایران
پخش شد. هرچقدر که تصور کودتایی که علیرغم نظامی و مسلح بودن که
لازمهی هر کودتایی است، مخملی یعنی نرم و مسالمت آمیز هم باشد سخت
بود در عوض تصور کسانی مثل محمدعلی ابطحی و محمد عطریانفر و دهها
نفر دیگر با پیژامه در صحن دادگاه سخت نبود (چون تلویزیون داشت
نشانش می داد!).
محمدعلی ابطحی معاون پارلمانی و رئیس دفتر رئیس جمهور سابق ایران
که در این انتخابات از کروبی حمایت کرده بود در این دادگاه
اعتراضات سنگینی علیه میرحسین موسوی کرد و عطریانفر هم که از موسوی
حمایت کرده بود سعی کرد کم نیاورد. دو روز بعد دوربین صدا و سیما
در واکنش به اعتراضاتی که در مورد این اعترافات می شد در زندان به
دیدار ابطحی و عطریانفر رفت و آنها که در حیاط با صفایی نشسته
بودند با خنده و شوخی هر نوع اعمال فشاری علیه خودشان را رد کردند.
این محاکمه ها و نمایش اعترافات از تلویزیون پس از آن هم ادامه
یافت که همینجا اعلام میشود به علت کثرت آنها و همچنین تنوع احکام
محکومیت از ذکر آنها در ادامه گزارش صرفنظر میشود.
ابطحی در دادگاه؛ ابطحی بعدا از داخل
زندان وبلاگ هم نوشت یکبار هم بازجویش مهمان وبلاگش بود!
میرحسین موسوی تشکیلات راه سبز را به راه انداخت و کروبی در نامهای
به هاشمی مدعی شد که اسناد و مدارکی دارد که نشان می دهد به بعضی
از دستگیرشدگان حوادث اخیر تجاوز شده است. (توضیح: بعدا ثابت شد
همهاش دروغ و بهتان می باشد)
مدیرعامل بهشت زهرای تهران هم استعفا کرد که چون ارتباطی به این
گزارش ندارد و اگر هم داشته باشد ربطی به من و شما ندارد به آن نمی
پردازیم.
روزنامه اعتماد ملی توقیف شد. قبل از آن هم دفتر انجمن صنفی
روزنامه نگاران ایران شبانه پلمب شده بود.
ماه رمضان رسید.
بر شهریور 88
چه گذشت؟
شهریور ماه رمضان و روز قدس
عصرایران؛ محمود فرجامی - هنوز
مشخص نیست که فکر نوشتن گزارش طنزآمیز از وقایع سال 88 از کدام بخش
معیوب مغز شخصی صادر شد که در نوشتن از ماه ششم این سال پرماجرا
مثل درازگوش مانده است و نمی داند که چه چیز را چطور بنویسد که
برای خودش و دیگران دردسر درست نکند. یک راهکار نسبتا مطمئن حذف
بسیاری از همان چیزهاست در نتیجه اگر احساس کردید این گزارش بعضی
وقایع را ندارد بدانید که یا آن وقایع اصلا اتفاق نیفتادهاند و
زاییده ذهن و من شمایند و یا اینکه به قول مولوی " چون قلم اندر
نوشتن میشتافت؛ چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت...چون سخن در وصف
این حالت رسید؛ هم قلم بشکست، هم کاغذ درید... عقل در شرحش چو خر
در گل بخفت؛ شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت!" حالا اجازه بدهید برویم
سر مطالبی که تا حدودی قابل گزارشند از شهریور 88:
معرفی وزرا پیشنهادی برای کابینه دهم جنجال ساز شد به ویژه از آن
رو که احمدینژاد نام سه زن را هم در فهرست پیشنهادی داشت. مسالهای
که حتی واکنش فاطمه رجبی یکی از تند و تیزترین حامیان احمدینژاد (که
حتی حسین شریعتمداری هم او را چشم میزند) را به دنبال داشت و او
خطاب به معجزه هزاره سوم نوشت: "داشتن وزیر زن در شان هاشمی و
خاتمی است نه شما"؛ که معلوم نشد منظورش مدح آنها بود یا ذم. از
میان این زنان سرانجام دکتر مرضیه وحید دستجردی توانست با کسب رای
اعتماد مجلس به عنوان نخستین وزیر زن جمهوری اسلامی به وزارت
بهداشت برسد .
واکنشها به ادعاهای (کذب) کروبی مبنی بر تجاوز به بعضی از بازداشت
شدگان (تاکید میشود: کذب بود. کذب بود...)همچنان ادامه داشت که
سعید مرتضوی به حکم آملی لاریجانی از دادستانی تهران برکنار و در
حالی که هنوز لبخند مخالفان مرتضوی بر لبشان بود به معاونت
دادستانی کل کشور منصوب شد.
هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی اعلام کرد که کلیه اموال این
دانشگاه وقف می شود. تا پیش از این گمان می شد کل اموال و
دانشجویان و حیثیت این دانشگاه وقف عبدالله جاسبی است که او هم پشت
قباله هیات موتلفه بازار که عضو آن بود کرده است اما مشخص شد که یا
دقیقا چنین نبوده است و یا اگر هم بوده قرار است از این به بعد
رسما و به معنای مصطلح "وقف" میشود که امکان دستاندازی بخشهای
دولتی و خصوصی به آن نباشد. طرفداران دولت به این اقدام واکنش منفی
نشان دادند و گفتند این کار غیر قانونی است. از اینجا معلوم شد که
آنها هم به قانون علاقه دارند. نیاز به ذکر نیست که عبدالله جاسبی
هم با محمود احمدی نژاد میانهی خوبی ندارد.
عبدالله جاسبی اول؛ احتمالا در حال وقف!
احمدینژاد در این ماه به عنوان رئیس جمهور ایران برای شرکت
دراجلاس عمومی سازمان ملل به نیویورک رفت که مورد استقبال گرم
جمعیت ایرانی و غیرایرانیای که زیاد مهم نیست چه می گفتند قرار
گرفت. او در همین شهر گفت "من با رای قاطع مردم ایران انتخاب شدم".
معمر قذافی به عنوان رهبر لیبی در همین اجلاس پس از سه ساعت
سخنرانی که دو ساعت ونیم آن ناسزاگویی به تمام اعضای سازمان ملل
بود در یک اقدام انقلابی منشور این سازمان را پاره کرد. این اقدام
به قدری انقلابی بود که حتی مترجم او همانجا استعفا کرد و به غرب
پناهنده شد.
نشریه گمنام و نامعتبری به نام "نیچر" با چاپ ورق پارهای ادعا کرد
که کامران دانشجو، رییس ستاد انتخابات کشور در دولت نهم و وزیر
علوم دولت دهم بخشهای زیادی از یک مقاله علمی را که به چاپ رسانده
از مقاله چند دانشمند کره ای کپی کرده است. این دسیسه را بعدا
نشریه نامعتبرتر و گمنامتری به نام لیبراسیون با اتهام مشابهی
علیه دکتر بهبهانی وزیر راه پی گرفت و در پایان سال به وزیر بهداشت
هم رسید که البته همگی دروغ و دسیسه میباشند.
دکتر کامران دانشجو و دوستان در یک
مراسم دولتی
در این ماه ، سید حسن خمینی متولی حرم امام خمینی که هر سال مراسم
شبهای قدر در آن مکان برگزار می شد اعلام کرد این مراسم امسال در
آنجا برگزار نمیشود. نماز عید فطر این سال هم بعدا به جای مصلای
تهران در دانشگاه تهران اقامه شد.
اما مهمترین واقعه ماه رمضان که تقریبا با شهریور همزمان شده بود
روز قدس آن بود. به روال هر ساله در آخرین جمعه ماه رمضان
راهپیماییهایی برای حمایت از ملت فلسطین انجام میشود که در سی
سال گذشته سخنران این مراسم هاشمی بود. اما امسال همزمان با حضور
سبزها در این راهپیمایی هاشمی کنار گذاشته شد و سبزها هم که اصولا
دل پری داشتند کملطفی نکردند و هرچه دلشان خواست گفتند و شعار
دادند.
سرانجام عید فطر با یکی دو روز اختلاف آمد، نماز عید در دانشگاه
تهران اقامه شد و مردم اندکی شاد شدند.
بر مهر 88 چه
گذشت؟
مهر و یک خصوصی سازی 15 هزار میلیاردی
مهرورزانه
عصرایران ؛ محمود فرجامی - مدرسهها
و دانشگاه ها برای سال تحصیلی جدید گشوده شدند و اتفاق خاصی نیفتاد
یا اگر افتاد به آن خاصیتی که سبزها گمان می کردند نبود.
ایران اطلاعات مربوط به یک مرکز غنیسازی در نزدیکی فردوی قم را
فاش ساخت و با بازدید بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی از آن
موافقت کرد. اما خبر دولتی مهم این ماه این نبود. بلکه آن بود که
با واگذاری سهام 50 درصد به علاوه یک سهم از شرکت مخابرات ایران به
یکی از شرکت های جنجالی در راستای اصل 44 قانون اساسی موافقت شده
است.
دولت اعلام کرد که این کار در راستای توسعه بخش خصوصی و کوچک کردن
دولت صورت گرفته و همه (بجز خریدار و فروشنده که معتقد بودند "من
راضی تو راضی...!") معتقد بودند که این کار یعنی واگذاری دولت به "شبه
دولتیها" که تازه با حذف و رد صلاحیت سایر رقبای شرکت مذکور یعنی
"توسعه اعتماد مبین" صورت گرفته است.
به هر حال این بزرگترین معامله تاریخ بورس تهران بود که در
کوتاهترین زمان ممکن (نیم ساعت) انجام شد و تصویر چک 20 درصد از
مبلغ آن، با عنوان بزرگترین رقم چک تاریخ چکنویسی ایران هم منتشر
شد و برگ دیگری به نهضت رکوردشکنی (البته با مختصری دوپینگ) افزود.
رقم چک با دقت زیادی نوشته شده بود (تا مبادا حتی هشت ریال حلال-
حرام شود) چک پرداخت وجه نقد 20 درصدی این واگذاری تاریخی به ارزش
پانزده هزار و ششصد و سی و هشت میلیارد و سیصد و بیست ونه میلیون و
دویست و دوازده هزار و چهارصد و چهل و هشت ریال بود
چک تاریخی با 14 رقم و البته دقت 8 ریال!
پارازیتهایی که تا پیش از این برای اختلال در برخی شبکههای
ماهواره ای ارسال می شدند از مهرماه 88 با قدرت و وسعت بیشتری
ارسال شدند به نحوی که بر روی بینندگان آن شبکهها هم تاثیر
گذاشتند و در روح و روان آنها هم اختلال ایجاد کردند.
اما از آنجایی که متاسفانه هنوز این امواج توانایی تشخیص بیننده
های شبکههای ماهوارهای از سایرین را نداشتند امواج و اختلالات به
طور مساوی پخش شدند و سردردهای صبحگاهی، سرگیجه، بدخوابی و حالت
تهوع از آن زمان در تهران و بسیاری از شهرهای کشور به امری عادی و
"بالسویه" تبدیل شد.
در مقابل خوشبختانه BBC و VOA از سوی ماهواره هاتبرد که داشت
هزاران کیلومتر بالاتر از ارتفاع ایران میسوخت قطع شدند. سه
روزنامه فرهنگ آشتی، آرمان و تحلیل روز (شیراز) در یک روز توقیف
شدند. خبر رسانهای دیگر اینکه نرگس کلهر دختر مشاور رسانهای
احمدی نژاد به آلمان پناهنده شد که از سوی شبکه های ماهوارهای خبر
آن و مصاحبهای او که در آن دولت دهم را محکوم وانتخابات را زیر
سوال میبرد به شدت پوشش داده شد.
تصویر بازسازی شده از تاثیرات امواج بر
شهروندان!
باراک اوباما در این ماه به عنوان برنده
صلح جایزه نوبل اعلام شد و تنها چیزی که اعلام نشد این بود که او
چه فداکاری و یا حتی فعالیت خاصی در زمینه صلح و حقوق بشر انجام
داده است.
خوشبینانه ترین گمانه از آن آنهایی بود که حدس میزدند این جایزه
به اوباما داده شده تا از این به بعد به صلح و حقوق بشر بیشتر توجه
کند. احتمال داده میشود در کنار اصطلاحاتی نظیر "دکتر بعد از این"
یا "مهندس بعد از این" باید "صلحدوست بعد از این" یا "فعال حقوق
بشر بعد از این" هم اختراع شود.
تصویری از برنده صلح نوبل در کنار سایر
فعالان صلح!
بیست و پنجم مهر زمینلرزهای محسوس تهران را لرزاند و این نخستین
لرزش پایتخت در چند سال گذشته به دلیلی غیر از دلایل سیاسی و
اقتصادی بود. این زمینلرزه کشته و مجروحی نداشت اما یکبار دیگر به
مردم ومسئولان یادآوری کرد که تهران در منطقهای زلزله خیز و برخی
از مناطق آن بر روی گسل های خطرناک قرار دارد به نحوی که با زمینلرزه
ای بزرگتر صدها هزار و بلکه میلیونها کشته بر جا خواهد گذاشت. اما
خوشبختانه طرفین به کارهای مهمتری مشغول بودند و توجه چندانی به آن
نشد و انعکاس خبری و توجه به آن چیزی بود در حد جنجال خبری حضور
دوجنسه ها در فوتبال زنان ایران که در همان روزها مطرح شد.
در انفجاری انتحاری در منطقه سرباز بلوچستان، تعدادی از فرماندهان
سپاه و سران قبایل محلی که برای نشست مشترکی دور هم جمع شده بودند
شهید شدند. گروهک تروریستی ریگی (جندالله؛ یا به قول تلویزیون صدای
آمریکا: "جنبش مقاومت مردمی ایران"!) مسئولیت این انفجار را بر
عهده گرفت. این گروه هفتم خرداد همین سال هم مسجد امیرالمومنین
زاهدان را بمبگذاری کرده و سالهای قبل هم کارهای مشابهی کرده بود
که همگی به آمریکا و اسرائیل و انگلیس به عنوان حامیان آنها نسبت
داده میشد اما همه می دانستند که گذشته از حمایت آنها ، ریگی و
دار و دستهاش نه در آن کشورها که در پاکستان پناه گرفتهاند و
مشخص نبود چرا هیچ حرف و شعاری در محکومیت دولت این کشور زده نمی
شود.
البته 11 عضو نظامی ایران برای دستگیری ریگی وارد این کشور شدند که
فورا توسط ارتش پاکستان دستگیر و به ایران بازگردانده شدند.
بر آبان 88
چه گذشت؟
آبان ، ماه اقتدار مجلس!
عصرایران ؛ محمود فرجامی - در این ماه اتفاق بسیار مهم و تاریخسازی افتاد و آن دستور حذف سلسلههای پادشاهی از کتابهای درس تاریخ دانش آموزان بود. این کار انقلابی به همت معاونت پژوهشی وزارت آموزش و پروش که وزیر آن حاجیبابایی است صورت گرفت. حاجیبابایی البته کارها و حرفهای تاریخ ساز دیگری هم از خودش صادر کرد. مثلا چندی بعد در پاسخ به خبرنگاری که از اودر مورد دستمزد معلمان پرسیده بود گفت: "به کسی مربوط نیست که حقوق معلمان چقدر است. مگر ما از شما می پرسیم که حقوق خبرنگارها چقدر است؟" از ذکر سایر صادرات حاجی بابایی صرفنظر می شود.
تصویری از فرستادگان سایر ملل به محضر
حاجی بابایی بزرگ!
در همین ماه رئیس دولت اقدامی تاریخی انجام داد که احتمالا بجای
سلسله پادشاهی حذف شده در کتب آموزش تاریخ دانش آموزان جا خواهد
گرفت. احمدینژاد با حضور سرزده به مجلس شورای اسلامی (که بعضی
معتقد بودند قوهی مستقل و ناظر بر قوه مجریه است و نه یکی از
ادارات وابسته به آن) تهدید کرد که اگر مجلس لایحه هدفمندی یارانهها
را دقیقا آنگونه که خواسته دولت است تصویب نکند این لایحه را پس
خواهد گرفت. بر اساس این لایحه از سال 89 به تدریج یارانهها از
بخش انرژی و سایر کالاهای ضروری برداشته می شود که البته تا
اینجایش خیلی خوب بود اما بر اساس همین لایحه کل درآمد حاصل از این
اقدام در اختیار دولت قرار میگیرد که البته تا اینجایش هم زیاد بد
نبود اما دولت هیچگونه نظارت مجلس بر نحوه چگونگی هزینه کردن این
پول را نمی پذیرفت که اینجایش دیگر خیلی بد بود چون سازمان برنامه
و بودجه هم قبلا منحل شده بود و به این ترتیب یک دولت می ماند و یک
پول کلان حاصل از حذف یارانهها (توضیح: هدفمندی=حذف؛ فرهنگ کدخدا)
که می توانست هرطور که مایل باشد آن را هزینه کند.
البته در عمل ثابت شده بود که دولت در سایر موارد هم به طور مشابه
عمل می کند اما نمایندگان مجلس - که غالبا همان اصولگرایانی بودند
که در زمان حاکمیت اصلاحطلبان کوچکترین حذف یارانه و آزادسازی
قیمتها را نمیپذیرفتند- انتظار داشتند دولت حاضر شود در ازای
تصویب این طرح که باعث چند برابر شدن قیمت بسیاری از کالاهای اساسی
مردم می شد لااقل اجازه بدهد که آنها تا حدودی بدانند این پول ها
چه خواهد شد. اما احمدی نژاد با حضور تاریخی خود در مجلس گربه را
دم حجله کشت و چندی بعد این لایحه جنجالی با تغییراتی با 188 رای
نمایندگان شجاع و غیور و مستقل مجلس هشتم تصویب شد. در همین روزها
قیمت نان به سرعت افزایش یافت و در بعضی نقاط تهران به دوبرابر
قیمت قبلی رسید.
دو تن از نمایندگان غیور در حال حفظ
مواضع!
مراسم 13 آبان این سال هم با حواشی فراوانی همراه بود که نزدیک بود
جای متن را بگیرند. مهدی کروبی که در همین ماه یکبار در نمایشگاه
مطبوعات کتک خورده بود یکبار دیگر هم به دست امت خداجو و همیشه در
صحنه کتک خورد تا درس عبرتی باشد برای همه کسانی که به دروغ میخواهند
ادعا کنند که در بازداشتگاه های ایران با متهمان بدرفتاری میشود و
خوراک برای بیگانه ها درست کنند.
به موازات آن درگیریهایی هم بین معترضان و کسانی که متعرض معترضان
می شدند به وجود آمد که بیشتر از آنکه رخ داده باشد در سایتهای
اینترنتی و شبکههای ماهوارهای به نمایش درآمد و طبعا باعث
دستگیری عدهای هم شد. موسوی نیامد و گفته شد که او این روز در حصر
خانگی بوده که البته اثبات نشد و دروغ می باشد.
پرتاب لنگه کفش به کروبی در نمایشگاه
مطبوعات که مردمی میباشد؛ با تشکر از عکاس حاضر در صحنه
در همین ماه رامین پوراندرجانی پزشک وظیفهای که در نیروی انتظامی
به خدمت مشغول بود و پزشک بازداشتگاه کهریزک هم محسوب میشد درگذشت
که البته علیرغم اینکه مرگ حق است و همه می میرند؛ به دلایل
ناموجهی مثل 26 ساله بودن و سالم و خوش روحیه بودن او تا پیش از
مرگش مورد توجه رسانهها قرار گرفت. مراجع رسمی ابتدا دلیل مرگ او
را خودکشی اعلام کردند اما بعدا قرار شد کار به پزشکی قانونی سپرده
شود. چند ماه بعد پزشکی قانونی دلیل مرگ این پزشک جوان را مسمومیت
دارویی عنوان کرد که البته ربطی به داروی نظافت نداشت.
در اواخر همین ماه بالاخره کابینه تکمیل شد.
بر آذر 88 چه
گذشت؟
آذر ماه تاسف و تعلم
عصرایران ؛ محمود فرجامی - در نخستین روز این ماه مرحوم علی کردان وزیر سابق کشور و از نزدیکان احمدی نژاد بر اثر بیماری سرطان درگذشت. با اینکه هنوز عامل بیماری سرطان را دانشمندان کشف نکردهاند اما عدهای از دوستاران و بستگان آن مرحوم به جد معتقد بودند که نمایندگان مجلس هشتم که به خاطر مدرک دکترای جعلی او از دانشگاه آکسفورد وی را استیضاح و برکنار کردند باعث مرگ او شدند. هیات دولت در بیانیه مشهوری درگذشت این مدیر مشهور نظام را تسلیت گفت که اینچنین آغاز می شد "درگذشت خادم خستگی ناپذیر عرصههای خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی، مرحوم مغفور علی کردان مایه تعلم و تاثر فراوان گردید."
تصویری از متن تسلیت هیات دولت
فردای آن روز روزنامه همشهری بنا به اعلام معاونت مطبوعاتی وزارت
ارشاد حکم به "تعطیلی خودخواسته" خودش داد. دلیل این امر چاپ یک
آگهی تجاری گردشگری برای سفر به هندوستان عنوان شد که گویا بهاییان
در ساختمان آن نقش داشتهاند و این امر به گفته محمدعلی رامین باعث
رنجش شدید هموطنان و مسلمانان شده بود. اما مدیران روزنامه همشهری
که گویا معنای "خودخواستگی" را نمیفهمیدند نسبت به این حکم به
دادگاه شکایت کردند و با حکم صریح قوه قضائیه به انتشار روزنامه که
در ضمیمه نیازمندی های همشهری منتشر میشود ادامه دادند؛ ایندفعه
جدا به طور خودخواسته!
آیت الله جوادی آملی در یکی از جمعههای این ماه اعلام کرد که از
امامت جمعه قم کناره می گیرد و از مردم حلالیت خواست.
16 آذر این سال هم به سنت تمام مناسبتهای رسمی پس از 22 خرداد
متفاوت برگزار شد. البته درگیری و تشنج چندانی در خیابان ها روی
نداد اما فیلم کوتاهی از سیما پخش شد که در آن تصویر نیمسوختهای
از بنیانگذار جمهوری اسلامی بر روی زمین به چشم میخورد. تصویر این
حرکت زشت و قبیح تقریبا 1254 بار از "رسانه ملی" به نمایش درآمد تا
قبح آن خوب معلوم شود در نتیجه احساسات بسیاری از علاقهمندان به
امام جریحه دار شد و تمام جریانها و گروه ها و شخصیتها آن را
محکوم کردند و البته همچنان پخش شد تا اینکه 27 آذر یک راهپیمایی
در محکومیت آن برگزار شد.
پس از آنکه عکسی از یک فعال دانشجویی معترض دستگیرشده در 16 آذر با
مقنعه و چادر منتشر شد به پیشنهاد یک خبرنگار، مردان بسیاری از
سراسر دنیا با مقنعه و روسری عکس گرفتند و آن را روی اینترنت منتشر
کردند. نام این موج را "من مجید هستم" گذاشتند در حالی که اسم
واقعی بسیاری از آنها اصغر و حمید و ابرام و قدرت و پرویز بود.
البته بعضیها هم اسمهای خارجی داشتند.
مصرف قرص قلب و اعصاب برای کسانی که طاقت
دیدن یک خروار ریش و سبیل زیر چادر و مقنعه را نداشتند در این ماه
بالا رفت.
سازمان قضایی نیروهای مسلح درباره پرونده کهریزک رسما حکم به قتل
عمد محسن روحالامینی، امیر جوادیفر و محمد کامرانی داد و اعلام
کرد در این زمینه برای سه متهم درخواست مجازات شده. کمتر از یک ماه
بعد هم هیات ویژه مجلس برای تحقیق در این خصوص مرتضوی را مقصر اصلی
ماجرای کهریزک دانست. سعید مرتضوی در این مدت به دولت منتقل شده
بود.
دیوان محاسبات کشور هم در گزارشی رسمی اعلام کرد که گزارش های
اولیه از تفریغ بودجه سال 87 نشان میدهد حدود 17 میلیارد دلار بین
مبلغ حاصل از فروش میعانات گازی گاز طبیعی و فرآوردههای نفتی و
مبلغ واریز شده به خزانه اختلاف حساب وجود دارد. در راستای همان
پند قدیمی که "تا از تو خواسته نشده سخن مگو" به این گزارش بی موقع
دیوان محاسبات توجهی نشد که دارای نتایج اخلاقی بود.
1700000000000000
تصویری از مبلغ اختلاف حساب به واحد پول ایران/ عکس از سرویس عکس
عصرایران
بیست و نهم این ماه آیت الله منتظری در سن 87 سالگی درگذشت و سبزها
که برای راهپیمایی و اعتراض به دنبال مناسبت میگشتند از آن
استقبال کردند. از نتایج این استقبال درگیری در مراسم تشییع جنازه
آیت الله منتظری و سپس حمله به دفاتر آیات منتظری و صانعی بود که
البته توسط سایرین انجام گرفت. محمد نوریزاد، کارگردان تلویزیون و
همکار سابق کیهان هم که به صف معترضان پیوسته بود ، دستگیر شد.
بر دی 88 چه
گذشت؟
دی و ماجراهای روز عاشورا
عصرایران ؛ محمود فرجامی - موسوی از فرهنگستان هنر برکنار شد و این برای کسانی که با ساختار دولت آشنا بودند بسیار باعث تعجب بود. تعجب آنها از این بود که او در این چند ماه چطور هنوز رئیس این فرهنگستان بوده است! علی معلم دامغانی که شاعر بود و به فیلم هندی علاقه فراوانی داشت و محاسن زیاد دیگری هم داشت عصازنان به جای او به ساختمان زیبای فرهنگستان هنر (با طراحی یکی از معماران کشور) رفت.
علی معلم در حال ادای احترام
با فرا رسیدن ایام سوگواری و به خصوص تاسوعا و عاشورای حسینی جو
ملتهبی کشور را فراگرفت. یکی از نشانههای این التهاب فیلترینگ و
اختلال گسترده در دسترسی به اینترنت بود که در چند ماه گذشته به
عنوان یکی از معتبرترین شاخصهای پیشبینی وضع هوا شناخته شده بود.
سخنرانی خاتمی در شب عاشورا که در حسینیه جماران برگزار شد توسط
جمعی که مثل همیشه هویت آنها ناشناخته میباشد به تشنج کشیده شد.
سبزها اعلام کرده بودند که روز عاشورا به خیابانها خواهند آمد و
علیرغم هشدارها این کار را کردند. آنها اعلام کرده بودند حضورشان
مسالمتآمیز است. در اثر این حضور مسالمتآمیز برخی از باجه ها و
ماشینهای پلیس آتش گرفت، روی پل حافظ تیراندازی شد و چند نفر به
پایین پرت شدند، بیش از دویست مامور نظامی و انتظامی زخمی شدند،
چند نفر کشته شدند، صدها نفر صدمه دیدند و چند نفر هم کشته شدند.
کنترل برخی از میادین و خیابانها از دست پلیس خارج شد و حتی
فیلمی منتشر شد که نشان میداد یک ماشین دولتی با آرم پلیس از روی
یک نفر رد میشود. البته بعدا بلافاصله مشخص شد که این فیلم ساختگی
بوده و اگر هم نبوده اتومبیل دزدی بوده چون بدیهیست که هیچگاه
پلیس با ماشین از روی مردم رد نمی شود. رئیس پلیس تهران رسما اعلام
کرد که فقط 500 نفر توسط این سازمان دستگیر شدهاند. تلویزیون (سیمای
جمهوری اسلامی ایران) این رویداد تلخ را به عنوان حرمتشکنی عاشورا
و شعائر مذهبی پوشش وسیع داد و تا مدت ها به طور شبانهروزی به این
وسعت افزود. احساسات بسیاری از مردم جریحهدار شد. به موازات آن
بسیاری از اصلاحطلبان باقیمانده مثل بهزادیان نژاد، علیرضا بهشتی
شیرازی، علیرضا حسینی بهشتی، ابراهیم یزدی و حسن موسوی تبریزی هم
دستگیر شدند.
تصویری از راهپیمایی مسالمتآمیز
نهم دی این ماه عدهی زیادی از مردم در تهران علیه حرمتشکنان
عاشورا تظاهرات کردند و یک روز قبل از آن مردم در سایر شهرهای
ایران به همین خاطر تظاهرات کرده بودند. عدهای از راهپیمایان که
در خیابان انقلاب تظاهرات می کردند خواستار دستگیری و محاکمه موسوی،
کروبی و خاتمی شدند و شعارهای تندی هم علیه هاشمی داده شد. این
تظاهرات واقعا مسالمتامیز برگزار شد و به هیچ کدام از شرکتکنندگان
در راهپیمایی و پلیس آسیبی نرسید.
یکی از راهپیمایان محترم راهپیمایی نهم
دی
میرحسین موسوی که از روز 23 خرداد به بعد به بیانیهنویسی عادت
کرده بود هفدهمین بیانیه اش را در این ماه و در نخستین روز از سال
نو میلادی منتشر کرد. این بیانیه بسیار مهم بود چون در آن به طور
تلویحی اشاره شده بود که او حاضر است دولت را به رسمیت بشناسد
هرچند که به طور تصریحی شروطی مثل آزادی زندانیان سیاسی و پاسخگویی
دولت در برابر قانون و مجلس گذاشته بود که عملا کار را غیر ممکن
میکرد.
محسن رضایی از دیدن این بیانیه به قدری ذوق زده شد که نامهی
سرگشادهای به رهبری نوشت و ضمن تبریک و تجلیل "حضور میلیونی مردم
در نهم دیماه" پیشنهاد کرد: "عقبنشینی آقای میر حسین موسوی از
انکار دولت آقای احمدینژاد و پیشنهاد سازنده ایشان به اینکه مجلس
و قوه قضاییه به وظایف قانونی خود در قبال پاسخگو کردن دولت عمل
کنند، هر چند دیر هنگام بود ولی میتواند سرآغاز یک حرکت وحدت بخش
در جبهه معترضین با دیگران باشد. صدور پیامی از سوی حضرتعالی و یا
رهنمودهایی در یک سخنرانی، میتواند حرکت جدیدی که برای وحدت،
همدلی، برادری، گذشت و ایثار در جامعه شروع شده را تقویت و استمرار
بخشد تا هم کسانی که در جناحهای سیاسی اشتباهاتی داشتهاند از
اشتباه خود برگردند و همکاری با یکدیگر را آغاز کنند و هم از شروع
فعالیت افراطگرایان جلوگیری و دشمن کمین کرده را نا امید سازند."
این نامه مورد انتقاد وسیع موافقان و مخالفان دولت قرار گرفت.
سبزها در سایتهایشان او را "محسن دانه بلند" می خواندند و اصرار
داشتند که موسوی عقبنشینی نکرده و طرفداران دولت در روزنامههایشان
او را به خیانت متهم می کردند. به هر حال همین نامه باعث شد تا
بیانیه هفدهم و مواضع موسوی سر زبانها بیفتد.
در این ماه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اعلام کرد که آیتالله
صانعی صلاحیت مرجعیت را ندارد.
چهاردهم این ماه فوتبال خبرساز شد البته نه به خاطر موفقیت تیم ملی
ایران بلکه به خاطر یک مسابقه پیامکی در برنامه 90. این برنامه که
به ابتکار عادل فردوسی پور شکل گرفته ، سال هاست که پرمخاطب ترین و
در عین حال جنجالیترین برنامه ورزشی تلویزیون است و معمولا در آن
مسابقه پیامکی برگزار می شود.
معترضان از طریق شبکه اینترنت و پیامک با یکدیگر قرار گذاشتند که
با انتخاب گزینه آخر در هر شرایطی کمیت خود را به رخ حریفان بکشند
که در نهایت با ارسال (یا دریافت!) حدود 1800000 معادل 75 درصد
پیامک های رسیده این کار را انجام دادند. اما این تمام ماجرا نبود.
محمد دادکان رئیس سابق فدراسیون فوتبال در همین شب با حضور در
برنامه 90 ضمن انتقاد بسیار سختی به مدیریت ورزش در چهار سال گذشته
چیزهایی گفت که بهتر بود نمی گفت (این نظر محمد علی آبادی بود
البته). یکی از حرفهای او این بود: "من ۳ افتخار در ورزش دارم که
خواستهام روی سنگ قبر من هم بنویسند. اول کسب لوح لیاقت مدیریت از
دست آقای خاتمی. دوم صعود تیم ملی به جام جهانی و سوم اخراج از
فدراسیون فوتبال به دست محمد علی آبادی."
در این ماه همچنین روح الله حسینیان یکی از نمایندگان حامی دولت در
مجلس و جمعی از دوستانش طرح دوفوریتی برای اجرای حکم محارب برای
دستگیرشدگان حوادث عاشورا را در مجلس مطرح کردند. چند روز بعد
حسینیان طی نامهای که در آن خود را "سرخورده، مطرود و شکستخورده"
عنوان کرده بود از نمایندگی مجلس استعفا کرد. او در این استعفانامه
نوشته بود " دیگر قادر به وفاداری به سوگندی که خوردهام نیستم."
البته او چند روز بعد استعفایش را پس گرفت که معلوم نشد به خاطر
رفع سرخوردگی بود یا توانایی برای عمل به سوگندش.
اسفندیار رحیممشائی در این ماه باز هم جنجال ساز شد. او که با
اظهار نظرهای عجیب و غریبش در مواردی مثل دوستی ملت ایران با مردم
اسرائیل و یا کارهایی مثل کمک به هدیه تهرانی برای برپایی نمایشگاه
عکس خبرساز بود این بار با اظهارنظری در مورد نوح پیامبر در صدر
اخبار قرار گرفت. او در یک سخنرانی گفته بود " حضرت نوح با 950 سال
عمر نتوانست مدیریت جامع کند چرا که عدالت را ایجاد نکرد." این حرفهای
او که بعضا با نظریان اسلامشناسانه جناب رئیس دفتر همراه میشد
واکنش شدید بسیاری از اصولگرایان و روحانیون را هم برانگیخت و به
همان نتایج عملی قبلی دست یافت؛ دقیقا هیچی!
اسفندیار و هدیه، یک عکس هنری در راستای
مدیریت جامع جهان!
برگزاری چند مناظره جانانه بین منتقدان و مدافعان دولت در این ماه
یکی از اتفاقات نادر در صدا و سیما بود. در داغترین مناظره جواد
اطاعت در مقابل زاکانی نشست و به مدت یکی دو ساعت یکی از شبکههای
صدا و سیما تبدیل به رسانه ملی شد. بعدا اوضاع به روال سابق بازگشت.
بر بهمن 88
چه گذشت؟
بهمن؛ جشنواره های مفید و اسب تروایی که نرسید
چند روز پس از انتشار خبری مبنی بر اینکه بدهی معوقه بانکها به
48 هزار میلیارد تومان رسیده است اعلام شد که نقل و انتقال بیش از
15 میلیون تومان در یک نوبت در بانکها ممنوع است که البته ربطی با
خبر قبلی نداشت و صرفا در راستای مبارزه با پولشویی میباشد اما
احتمالا از آنجایی که مردم پاکیزه کشور ما اصرار خاصی به شستشوی
پولهایشان داشتند صفهای عظیمی در بانکها برای خارج کردن سپردهها
از بانکها تشکیل شد که بعضا تا مرز درگیری هم پیش رفت.
در عوض معضل صفهای در بخش دیگری به طور کامل حل شد. مثل جشنواره
فیلم فجر که برای نخستین بار بدون مشکل صفهای طولانی علاقهمندان
برگزار شد. البته از صف هنرمندان صاحب نام هم نه در این جشنواره
خبری بود و نه در جشنواره تئاتر فجر که این نشان می داد در یک
اقدام ضربتی مشکل صفها به طور کلی ریشه کن شده است.
جشنواره فیلم فجر سال 88 گام موثری در
راستای تشویق مردم به مطالعه برداشت
صنعت حمل و نقل ریلی ایران هم در این ماه رقابت فشردهای با صنایع
هوایی داشت و با واژگونی قطار تهران مشهد که دهها کشته و زخمی
برجا گذاشت خودی نشان داد. این چندمین حادثه در صنعت ریلی ایران
بود که البته باز هم در سال 88 ادامه یافت هر چند نه به این شدت.
احتمالا با ادامه همین روند در مسیر تهران -مشهد که سالانه هزاران
کشته جادهای،ریلی و هوایی برجا می گذارد این مسیر تنها مسیری
شناخته شود که مسافران را به طور تضمینی به مقصد می رساند؛ البته
نه الزاما مقصد مورد نظر مسافران.
قطار واژگون شده مشهد پس از امدادرسانی؛
بعضی از مسافران مستقیما و با سریعترین سرعت ممکن
از همین پنجره ها به مقصد پرواز کردند!/ عکس از مهر
داستان دنبالهدار حملات یزدی به هاشمی در این ماه احتمالا به
پایان رسید. پس از آخرین حمله یزدی به هاشمی که باز هم او را به
اتهام عدم حمایت و حتی توطئه علیه رهبری نواخته بود هاشمی اعلام
کرد که تا کنون همواره پاسخش به انتقادات و حملات تند و تیز یزدی
به خودش سلام و آرزوی شفا برای بیماری او بوده اما این بار به صورت
مکتوب در مورد برخی مسائل رئیس جامعه مدرسین در زمان امام، قوه
قضائیه و به ویژه موضع یزدی در هنگام انتخاب رهبری (سال 68)
توضیحاتی خواهد داد. چند روز بعد احمد خاتمی با هاشمی تماس گرفت و
ضمن ناصحیح دانستن حرف های یزدی از او خواست تا این نامه را ننویسد.
هاشمی جواب داد که نامه را نوشته است اما فعلا منتشر نمیکند.
خاتمی متوجه منظورش شد، تشکر کرد و دیگر کسی چیزی از یزدی نشنید.
در همین ماه وزنهبرداری ایران رکورد زد. سایت فدراسیون جهانی وزنه
برداری رسما اعلام کرد ، سومین نمونه دوپینگ وزنه برداران ایرانی
هم مثبت اعلام شده است . این گزارش اعلام می کرد امید نائیج ، وزنه
بردار 23 ساله ایرانی در بازی های قهرمانی آسیا از قرص متان
استفاده کرده و به دلیل دومین محرومیت برای دوپینگ تا ابد از وزنه
برداری محروم میشود.
همچنین با مثبت اعلام شدن نمونه دوپینگ این ورزشکار ، تعداد
دوپینگی های ایران در سال 2009 به 3 نفر رسید و بر اساس قوانین
رایج فدراسیون جهانی ، فدراسیون ایران با محرومیت از حضور در
مسابقات بین المللی محکوم شد.
اما این رکوردزنی مربوط به این خبر نبود چرا که پیش از این با 9
وزنه بردار دوپینگی در سال 2007 رکوردزنی شده بود ضمن اینکه اعلام
شده بود فدراسیون وزنهبرداری ایران می تواند با پرداخت 55 هزار
دلار به عنوان غرامت دوپینگ هر کدام از این ورزشکاران و البته
مبلغی نزدیک به همین میزان برای خود فدراسیون ، این مشکل را برطرف
کند و پول هم که اصولا در مواردی که از جیب مردم باشد در حکم چرک
کف دست است.
رکورد زنی واقعی چند روز پس از آن و در هنگامی بود که قهرمان جوانی
به نام سعید علی حسینی که دوپینگی اعلام شده بود به رسانهها اعلام
کرد که رضازاده (قهرمان وزنهبرداری جهان - جهانپهلوان املاک
رابینسون هم لقب گرفته) که فعلا سرمربی تیم وزنه برداری ایران است
مسئول دوپینگ اعضای تیم است. البته تا اینجای کار هم چندان چیز
بیسابقهای
نبود چرا که بعضی از مربیان وزنهبرداری جهان با توسل به چنین
تخلفاتی در پی مدال گرفتن قهرمان کشورشان هستند اما رکوردزنی واقعی
که قطعا در تاریخ ورزشهای جهان بی سابقه است آنجا بود که علی
حسینی و بعدا چند قهرمان دیگر می گفتند رضازاده ناغافل به آنها
داروی دوپینگ می داده تا از دور مسابقات حذف شوند و قهرمانان سایر
کشور در مسابقات برنده شوند! تحلیلگران ورزشی در تحلیل این ماجرای
پهلوانی توصیه کردند همچنان املاک خود را در دوبی با مشاوره املاک
رابینسون بخرید.
باتشکر از اسپانسر این گزارش، رابینسون
کروزوئه و پیشکارش: جمعه!
در این ماه اعلام شد هدفمندی یارانهها از سال آینده بر اساس خوشهبندی
خانواده ها انجام می شود. بر اساس این طرح خانوارهای ایرانی بر
اساس درآمد ماهیانه آنها به سه خوشه تقسیم میشوند. بر اساس اعلام
مسئولان دولتی خوشه اول دهک های درآمدی 1 تا 4 ، خوشه دوم دهک های
درآمدی 5،6 و در خوشه سوم با در برگیری دهک 8، 9 و 10 را دربرمیگرفت.
به این ترتیب خانوارهای کم درآمدتر خوشه اولی محسوب میشدند که
خودش افتخار بزرگی بود هرچند مزایای چندانی نداشت و مردم هم که در
زمینه معیشت به دنبال مزایا می گردند و نه افتخار ، شروع کردند به
اعتراض. جدای از اینها ارزیابیها طوری انجام گرفته بود که مثلا
یک زن و شوهر جوان با ماهی 375 هزار تومان درآمد ماهانه در تهران
که احتمالا پروتئین مورد نیاز بدنشان را از بجای گوشت گوسفند
کیلویی 16 هزارتومان از باد هوا تامین میکنند جزو خوشه 3 یعنی
مرفهین قرار میگرفتند و متحمل بیشترین زیان از حذف یارانهها میشدند.
طرح خوشهبندی که براساس اعلام رسمی نزدیک به 600 میلیون تومان
هزینه دربرداشته بود چند روز از سوی دولت به خواسته و نفع مردم
نزدیک و ملغی شد.
چهاردهم بهمن اعلام شد که نخستین موجودات زنده ایرانی با یک کاوشگر
ساخت داخل به فضا فرستاده شده اند. این سه زنده ی خوشبخت یک لاک
پشت، یک موش و چند کرم بودند. شش روز بعد اعلام شد که در پی عدم
توافق با غرب و آژانس، فرآیند تعلیق 20 درصدی اورانیوم در کشور
شروع شد.
یکی از اقوام این لاک پشت با کاوشگر
مهاجرت کرد و از سرنوشت او خبری در دست نیست
مهمترین اتفاق این ماه راهپیمایی 22 بهمن بود که از هفتهها پیش از
آن همه گروهها و احزاب و شخصیتها مردم را به شرکت در این
راهنمایی دعوت می کردند. سبزها میخواستند قدرت نمایی کنند و
مخالفان آنها هم 22 بهمن را روز "جمع کردن فتنه" عنوان میکردند.
بقیه مردم شرکت کننده هم به سنت هرسال می خواستند در سالروز
پیروزی انقلاب شرکت کنند. از خارج از ایران بعضی از تئوریسین های
جنبش سبز (این جنبش با تولید مازاد برنیاز تئوریسین مواجه است؛
تقریبا به تعداد هر سبز یک تئوریسین) بادسترسی به رسانههای
ماهوارهای و اینرتنتی سبزها را به انجام طرح اسب تروا ترغیب میکردند.
بر این اساس سبزها میباید با شکل و شمایل طرفداران دولت به نزدیکی
جایگاه سخنرانی احمدینژاد بروند و در هنگام سخنرانی او سر و صدا
کنند. این پروژه فقط یک مشکل کوچک داشت و آن اینکه عملی نبود. در
عمل اکثر سبزها در روز 22 بهمن که اتفاقا سرآغاز یک تعطیلی 5 روزه
هم بود عازم سفر شدند، دیگران در خانه ماندند و عده ای هم که به
تظاهرات رفتند چنان جمعیتی نبودند که بتوانند چنان کاری کنند.
البته بسیاری از آنها مثل سایر مردم در راهپیمایی شرکت کردند و بعد
هم به خانههایشان رفتند. این "آکسیون" شکست کامل خورد.
تصویری از اسب تروا که به علت مشکلات
گمرکی و تاریخی به ایران وارد نشد!
در این روز کروبی و پسرش هم در حوالی میدان صادقیه تهران مجددا از
دست گروهی ناشناس کتک خوردند اما موسوی و زهرا رهنورد در جای دیگری
از تهران کتک خوردند. به خاتمی فقط فحش داده شد. ضمنا فرزند کروبی
نتوانست برای دادستانی تهران ثابت کند که کتک خورده. این احتمال
داده می شود از این پس ارائه گواهی ضرب و شتم به مضروبان الزامی
شود.
بر اسفند 88
چه گذشت؟
اسفند ماهی که ثابت کرد 88 هم تمام می
شود!
عصرایران ؛محمود فرجامی - بالاخره ماه اسفند رسید و معلوم
شد حتی سالی مثل 88 هم به پایان میرسد. ماه اسفند ماه خانه تکانی
است و البته خیلیها در این اسفند خاص دوست داشتند مملکت تکانی هم
بکنند اما پا نداد.
اوایل همین ماه اعلام شد مجمع تشخیص مصلحت نظام به ریاست هاشمی
رفسنجانی طرح اصلاح قانون انتخابات را در دست دارد که طی آن از
اختیارات شوارای نگهبان کاسته می شود. علی رغم قابل پیش بینی نبودن
فضای سیاسی اجتماعی کشور می توان پیشبینی کرد که چنین طرحی هرگز
تصویب و اجرا نخواهد شد.
آزمون دستیاری تخصصی پزشکی از سوی وزارت بهداشت و آموزش پزشکی باطل
اعلام شد. این اقدام در پی اثبات تقلب وسیع و فروش سوالات آزمون
انجام شد. علاقه شدید برخی از پزشکان شریف به کسب علم و تخصص بیشتر
که به هر قیمتی انجام می گیرد یکی از معضلاتی است که اگر فکری به
حال آن نشود ممکن است قیمت را هی بالاتر ببرد و بازار این تجارت
پرسود را دچار اغتشاش کند.
در همین ماه و تنها چند روز پس از اینکه رئیس پلیس قبلی تهران در
مراسم تودیعش گفت افتخار می کند که در وقایع پس از انتخابات هیچ کس
به دست پلیس کشته نشده و تلویحا تقصیر کشتهشدگان را گردن لباس
شخصیها انداخت؛ فیلمی از حمله شبانه به کوی دانشگاه تهران در
سحرگاه بیست و پنجم خرداد به بی بی سی فارسی رسید و از این شبکه
پخش شد که نشان می داد افرادی با لباس پلیس در این حادثه نقش داشتهاند
و با دانشجویان خشونت کردهاند.
البته مجلسی ها هم بعد از دیدن این فیلم گفتند که چیز جدیدی نداشته
و همه چیز را خودشان از قبل می دانسته اند.
چند ساعت پس از انتشار این فیلم در بی بی سی و به طور کاملتر در
اینترنت، خبر دستگیری عبدالمالک ریگی، تروریست و شرور شرق منتشر شد.
فیلمهایی که از صدا و سیما در این باره پخش شد عبدالمالک ریگی را
در میان ماموران امنیتی نشان می داد که ساکت و محترمانه از هواپیما
پیاده می شد که این امر علاوه بر اقتدار ماموران امنیتی ایران نشان
از پیشرفت در زمینه حفظ حقوق اولیه متهمان داشت.
پس از سال ها انتظار و ارائه درخواست ثبت جهانی نوروز به سازمان
علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد – یونسکو سرانجام در اسفند ماه این
سال خبر ثبت جهانی نوروز از سوی این سازمان منتشر شد. هنوز از
ادعای کشورهای دوست و برادر مبنی بر عربی یا قفقازی یا مغولی بودن
این مناسبت و ادعای مالکیت آن خبری به دست نرسیده است.
به موازات انتشار این خبر از سازمان میراث فرهنگی کشور خبر رسید که
قرار است حجت الاسلام حسنی امام جمعه ارومیه هم به عنوان اثر ملی
ثبت شود. حسنی مذکور در بسیاری از سخنرانیهایش مناسبت های ملی
ایرانی واز جمله نوروز را محکوم کرده بود.
در این ماه میرحسین موسوی در گفتگو با سایت کلمه که در پی دستگیری
یا انزوای تقریبا تمام اطرافیان موسوی، احتمالا خودش و همسرش آن را
بهروز میکنند درباره راهپیمایی 22 بهمن اظهار نظر کرد.
او حرفهایی هم زد که به صلاح من و سایت عصر ایران نیست که آنها را
بازگو کنیم، اما اینقدر بود که چند روز بعد ارباب و صاحب اختیار
همه روزنامه نگاران عالم، حسین آقای شریعتمداری از میدان توپخانه و
روزنامه تحت فرمانش یعنی کیهان به آنها توپید و در کنار مسخره کردن
موسوی و همسرش، زبان آذری را هم بینصیب نگذاشت.
خوشبختانه آذری زبانهای ایرانی از کنار این توهین با بزرگواری
گذشتند. هرچند برخی معتقدند این مسائل بیش از آنکه به بزرگواری این
هموطنان ربط داشته باشد به این ربط دارد که روزنامه ایران در آن
زمان در اختیار اصلاح طلبان بود و روزنامه کیهان در حوزه استحفاظی
دوستان قرار دارد !
در همین ماه روزنامه اعتماد و نشریه ایراندخت که متعلق به اصلاح
طلبان بودند توقیف شدند تا بار دیگر ثابت شود آزادی بیان در ایران
تقریبا در حد مطلق است. البته در آخرین روزهای سال در تعدادی محدود
یک شماره از روزنامه شرق هم منتشر شد تا نشان داده شود استثنا هم
وجود دارد.
در همان راستای نسبتا مطلق جعفر پناهی فیلمساز شهیر ایرانی به
همراه 15 نفر از میهمانانش دستگیر شدند که البته برخی از میهمانان
آزاد شدند اما خود پناهی و فیلمساز دیگری به نام رسول اف میهمان
اوین شدند.
نام: جعفر / نام خانوادگی: پناهی / شغل: فیلمساز / جرم: مشهود
چهارشنبه سوری آخرین اتفاق مهم سال 88 بود که مثل هر سال پرشور و
پرنور و پرسر و صدا و حتی بعضا با افعال جنایتکارانهای نظیر بزن و
برقص و خنده و شادی و ترانه برگزار شد. هنوز مشخص نیست چرا
چهارشنبه سوریای که تقریبا مثل هر سال برگزار شد یک اتفاق مهم
محسوب میشود.
و سرانجام سال 1388 به هر ترتیبی که بود رضایت داد برود و تمام شود.
با تشکر از : سایت تحلیلی خبری عصرایران، هیئت تحریریه و پشتکار
جناب محمود فرجامی
کارت درسته
سلام، ما اجازه نمی دهیم "دلواپسان" آینده ما را تباه کنند.