سینما

حضور پر رنگ زنان در سینما..

"ای کاش من یک بازیگر بودم." این آرزوی تمام کسانی است که روزی هوس بازیگری به سرشان زده و هنوز هم که هنوز است نتوانسته‏اند به آن دست پیدا کنند. در واقع عشق و علاقه مفرط جوانان و خصوصا دختران به بازیگری و تب هنرپیشه شدن ما را بر آن داشت که دست به تهیه گزارشی تفصیلی بزنیم. هدف ما گشودن دریچه واقعیت و روشن نمودن وضعیت زنان بازیگر است؛ باشد که پاسخ مناسبی برای این میل و گرایش افراطی یافته باشیم.

:: تولد سینما

جادوی سینما و به بیانی هنر هفتم، جادویی است که به همین آسانی باطل نمی‏شود؛ طوری که اخیرا جهان، صدمین سالگرد تولد سینما را گرامی داشت.

سینمایی که ره‏آورد برادران لومیر بود. گرچه فکر اولیه ضبط همزمان تصویر و صدا متعلق به "ادیسون" بود و او با ساختن دستگاه "کینه‏توسکوپ" موفق به این امر شده بود، ولی نخستین دستگاه "سینماتوگراف" توسط "برادران لومیر" ساخته شد و جهانیان را به حیرت واداشت. با پیدایش تصویر متحرک و سینما، آرزوی بشر به واقعیت پیوست و او توانست از حرکت موجودات، تصویر بگیرد. اولین فیلمهایی که در آن زمان ساخته شدند، همه کوتاه و مستند بودند و به نوعی برگرفته از وقایع روز.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

با پیشرفت سینما، کم کم نمایش فیلم از دستگاههای سیّار به سالنهای سینما کشیده شد و صنعت پرسود سینما در دنیا حاکم گشت. این امر باعث شد تا فیلمهای داستانی عرض اندامی نموده و تماشاگران را به سوی خود جلب کنند. هر چه فیلمها، داستانی‏تر می‏شدند، ضرورت وجود هنرپیشه بیشتر معلوم می‏شد و همین ضرورت بود که موجب ظهور بازیگری به عنوان یکی از حرفه‏های سینمایی شد و بعد از آن درخشش بازیگران و ستارگان سینما اندک اندک فزونی گرفت.

:: ایران، سینما، سلطنت

آوازه سینما خیلی زود به ایران رسید؛ یعنی هنوز چند سالی از پیدایش این صنعت نگذشته بود که مظفرالدین‏شاه قاجار در سفرش به اروپا (1279هجری.ش)، با پدیده سینما آشنا شد. وی که تحت تأثیر این جعبه جادویی قرار گرفته بود، به میرزا ابراهیم‏خان عکاس‏باشی دستور داد که یک دوربین "سینموفتوگراف" خریداری کند. ابراهیم‏خان در ابتدا فقط از افراد درباری فیلمبرداری می‏کرد و در واقع سینمای آن دوران مختص درباریان و حرمسرای شاه بود، تا اینکه کم کم سینما مردمی شد و فیلمهای خارجی به ایران راه پیدا کردند. سپس سینماهای جدیدی افتتاح شدند و مردم با پدیده‏ای به نام "سینما" آشنا گشتند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گرچه در آن زمان از فیلمهای ایرانی استقبالی نمی‏شد و بیشتر فیلمهای خارجی روی پرده اکران بودند، ولی "آوانس اوگانیاس" اولین فیلمساز در ایران، طی مقاله‏ای اظهار کرد: فیلمهای خارجی موضوعی جز دزدی، آدم‏کشی و فساد اخلاقی ندارند، پس ما می‏توانیم با تربیت آرتیست در ایران، خودمان فیلم بسازیم.

در سال (1309هجری.ش) بود که اولین مدرسه 7 هنرپیشگی توسط "اوگانیاس" در تهران دایر شد. گرچه در ابتدا، هیچ زنی برای ثبت نام مراجعه نکرد اما بالاخره با چاپ چند اعلان، پای زنان علاقه‏مند به این مدرسه باز شد. در این کلاسها بازیگری، عکاسی، فیلمبرداری، ورزش، رقص و موسیقی تدریس می‏شد، آن هم زمانی که هیچ زنی به خاطر حفظ ارزشهای دینی و سنتی خویش حاضر نبود از خانه خارج شود، تا چه رسد به اینکه به جای ستاره‏های فیلمهای خارجی نقش بازی کند و سخن بگوید.

:: نخستین بازیگر زن ایرانی


اولین فیلم ناطق ایرانی، در سال (1312هجری.ش) در هند فیلمبرداری شد و با همین فیلم بود که تصویر اولین زن بازیگر، روی پرده رفت. وی که "روح‏انگیز سامی‏نژاد" نام داشت، در نقش گلنار در فیلم "دختر لر" بازی کرد. به گفته "سامی‏نژاد" او با تحمل سختیهای زیادی به کار بازیگری‏اش ادامه داد. حتی افراد خانواده و فامیل وی هم به خاطر حرفه او مورد آزار و شماتت مردم قرار گرفتند، چون که در آن زمان بازیگر مطرود جامعه بود. توده مردم و اقشار مذهبی نیز کاملاً حق داشتند که در آن فضا چنین تلقی منفی را نسبت به بازیگری زن داشته باشند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

بالاخره پس از اوج و فرودهای بسیار، ساخت فیلم در ایران رواج پیدا کرد و با گذشت زمان، زنان بیشتری به عرصه بازیگری روی آوردند. این طور استنباط می‏شود که این زنان با مشکلات بی‏شماری روبه‏رو بودند، ولی با این همه چون می‏خواستند واقعا بازی کنند، به کارشان ادامه دادند تا اینکه فیلمفارسی روی کار آمد.

رفتارهای جلف و زننده زنهای این‏گونه فیلمها، ارزش واقعی یک زن بازیگر را پایین آورد، زیرا که زنان این فیلمها، همیشه در نقش زنهای فریب‏خورده، خواننده، رقاص، روسپی، معشوقه، دزد و آدمکش و ... ظاهر می‏شدند. در واقع اصل این فیلمها بر اساس انحراف یک زن پایه‏ریزی شده بود؛ زنی که به فحشا کشیده می‏شود، درددلش را با آواز می‏خواند و رقاصگی می‏کند، دست آخر هم یا آدم می‏کشد و یا کشته می‏شود!! شخصیت زن در این‏گونه فیلمها ملعبه دست تهیه‏کننده و کارگردان شده بود تا آنها، بهتر ابتذال و برهنگی را تبلیغ کنند و زن را موجودی معرفی نمایند که کاری جز معشوقه بودن نمی‏داند.

:: زنان سیاهی لشکر در فیلم و در اجتماع


با فزونی گرفتن آوازه سینما در ایران، جوانان دسته دسته به امید بازیگر شدن به سوی استودیوهای فیلمسازی روانه شدند. دخترانی که با رؤیاهای رنگینی، ترک دیار کرده و به عشق بازیگری سر از تهران در آورده بودند تا شاید بتوانند فقط برای لحظه‏ای کوتاه در فیلمی ظاهر شوند؛ خبر نداشتند که روزی توسط همین دست‏اندرکاران فیلمفارسی به انحراف و ابتذال کشیده شده و فقط به عنوان یک شی‏ء برای پر کردن صحنه‏های ضد اخلاقی فیلم به کار گرفته می‏شوند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

در این سینمای کاذب، کار باندهای سوءاستفاده‏گر، به اوج خود می‏رسد. شیادان بر سر راه استودیوهای فیلمبرداری کمین می‏کنند و با دیدن جوانان ساده‏لوح به سراغشان رفته و به اسم نقش اول فلان فیلم و اینکه قیافه و اندامشان قابل تحسین است! آنها را فریب داده و به کارهای خلاف می‏کشاندند. اکثر این داوطلبان چون در زندگی گذشته خود گرفتار کمبودهای عاطفی و روحی بودند و همچنین تحصیلاتشان ناتمام مانده بود و یا اینکه با مشکلات خانوادگی و طلاق و ازدواجهای نامناسب درگیر بودند، بازیگری را راهی می‏دانستند که می‏توانند به وسیله آن جبران کمبودهای گذشته‏شان را بکنند و به زندگی‏اشان زرق و برقی بدهند.

البته در این میان کسانی بودند که با توجه به جوّ موجود، می‏دانستند که چیزی پشت سر این تبلیغات کذایی نیست، ولی با این همه آگاهانه به سراغ بازیگری می‏رفتند و این‏طور عنوان می‏کردند که: "عشق سینما درمان ندارد!"

:: نقش زن در سینمای بعد از انقلاب


با وقوع انقلاب اسلامی، وضعیت زنان فیلمها تغییر پیدا کرد. در ابتدا یک عقب‏نشینی کامل مشاهده شد و کمتر فیلمی یافت می‏شد که زنی در آن نقشی داشته باشد؛ تا اینکه با وضع‏شدن قوانینی برای ساخت فیلم، بار دیگر زنان بر پرده‏های سینما ظاهر شدند.

از آنجا که زنان بازیگر قدیمی، اکثرا هنوز در همان تفکرات گذشته غرق بودند و سینما را از آن دید، مشاهده می‏کردند؛ پای تازه واردان به سینما باز شد، تا دخترانی که مستعد هستند، بتوانند در این عرصه فعالیت کنند. البته زنان قدیمی سینما هم در کنار نسل بعد از انقلاب ماندند و به کار خود ادامه دادند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

با رشد فرهنگ و ذهنیت اسلامی در میان مردم، زنان بیشتری روی کار آمدند و "زن" موضوع اصلی بسیاری فیلمها شد. زنانی که به سوی محوری‏شدن می‏رفتند. البته هنوز بودند نقشهایی که زنان در آنها رفتارهای سبکی داشتند و فقط به فکر پول و لباس بودند. این زنان مسؤولیتی در قبال خانه و خانواده احساس نمی‏کردند. با مشکل فرزندانشان کنار نمی‏آمدند و با آنها به مشاجره می‏پرداختند و باعث نابودی روحی و جسمی شوهرانشان می‏شدند.

در بعضی از فیلمها "زن" به عنوان شخصیتی حاشیه‏ای نمود پیدا می‏کرد. او حتی اگر نقش اول هم بود، ولی کار اول را انجام نمی‏داد و این مردها بودند که عقل‏کل محسوب می‏شدند و همیشه از پس مشکلات برمی‏آمدند. زنها فقط غذا می‏پختند، لباس می‏شستند و خوب گریه می‏کردند. یا اینکه دختر دم بخت بودند و منتظر جهاز! این فیلمها فقط به مسایل عاطفی جوانان و موضوعات روز می‏پرداختند و بدون اینکه الگوی مناسبی به بیننده ارائه دهند، هر طور شده سر و ته قضیه را می‏بستند و فیلم را می‏ساختند.

البته بودند فیلمهایی که، زن در نقش مادری دلسوز، دکتر، پرستار، ... ظاهر می‏شد، ولی در عوض زنانی که جیغ و داد بکنند و به دروغ متوسل شوند، بیشتر بودند؛ مخصوصا که اگر گرفتار رقیبی به نام "هوو" می‏شدند و آن وقت تنها کاری که می‏کردند، قهر و مراجعه به خانه پدری بود؛ و معلوم نبود که آیا این راه‏حل بهترین و مناسب‏ترین راه بود یا نه! به جرأت می‏توان گفت این نقشهای منفی، زنان جامعه را افرادی احساساتی و ضعیف‏النفس بار آورد و آنها را خواسته و ناخواسته درگیر فرهنگ فیلمهای جدید نمود و به آنها یاد داد که اگر روزی دچار مشکل شدید، به سرتان بزنید، گریه کنید و کودکتان را کتک بزنید، یا اینکه همه چیز را رها کنید و بروید.

:: زنان گیشه ‏ای و کلیشه ‏ای


مسأله حائز اهمیتی که هنوز در سینمای بعد از انقلاب به چشم می‏خورد. استفاده از جذابیت ذاتی زن است.

هنوز هم برخی از تهیه‏کنندگان از شهرت، فیزیک و زیبایی زن سوءاستفاده می‏کنند تا بتوانند به گیشه فروش فیلم امیدوار باشند. در این فیلمها به جای اینکه زن موجب گسترش فرهنگ اسلامی باشد، خود تبدیل به یک مهره ضد اخلاقی می‏شود و این تفکر غلط را در ذهن بیننده می‏پروراند که زیبایی حرف اول را می‏زند، پس بلوند باشید تا موفق شوید.

این زنان ناخواسته ابزاری هستند که فیلمسازان با آنها برای فیلمهای خود تبلیغ می‏کنند و چهره‏شان بهترین عامل فروش فیلم است. حال اگر باورمان این باشد که سینما و بازیگری در حال حاضر یک رسالت خطیر است و کسی که مجری این امر است باید با شناخت کامل دست به این کار بزند و با هدف و قدرت فوق‏العاده‏ای حرفش را در فیلم بگنجاند، می‏بینیم که سینما عرصه‏ای نیست که هر کسی جرأت ورود به آن را پیدا کند و بخواهد یکروزه فیلمساز و بازیگر شود.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

اگر یک زن بازیگر ایمان داشته باشد که برای مردم و برای زنان دردکشیده و محروم کشورش نقش بازی می‏کند، نه برای خودش و یا کارگردان، آن وقت است که متوجه وظیفه مهم خود می‏شود و بازیگریش را کاری بس بزرگ تلقی می‏کند، زیرا او با فرهنگهای مختلف و با تعدد اندیشه‏ها روبه‏رو است و باید بتواند تا با اخلاق و رفتارش مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد، نه با حربه چشم و ابروی جذابش!

در سیر صعودی فیلمسازی کشور، گاه به فیلمهایی برمی‏خوریم که نه تنها حرفی برای گفتن ندارند، بلکه فقط کپی فیلمهای بی‏ارزش خارجی هستند. طبیعتا زنان این گونه فیلمها، عروسک می‏شوند و یا اینکه دچار جاسوسی و باند بازی می‏گردند و به دزدی و قاچاقچی‏گری روی می‏آورند. زنان این فیلمها، افرادی بی‏حوصله و بی‏عاطفه هستند. یا علیه مردانشان شورش می‏کنند و یا بر عکس، در مقابل مرد جرأت ابراز نظر ندارند و معلوم نیست که ساخت این فیلمها تا چه زمانی ادامه خواهد داشت و ذهنیت بیننده چه وقت نسبت به کلیشه‏های موجود، حساسیت نشان خواهد داد؟ و وای به حال کسانی که این زنان الگودهنده و ناجی آنها هستند.

:: تب بازیگری، بیماری مدرن


تب کاذب سینما واقعیت تلخی است که امروزه گریبانگیر جوانان شده است. سینما جذابیتهای خاص خودش را دارد و تماشاگر با دیدن فیلم، همذات‏پنداری می‏کند و قوه تخیلش برانگیخته می‏شود و در دل آرزو می‏کند کاش به جای بازیگر بود تا می‏توانست هنر و زیبایی خود را به رخ دیگران بکشد. اما این تازه اول ماجراست و از خیال تا واقعیت راه بسیاری در پیش است.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

اگر یک علاقه‏مند می‏دانست که بازیگر و گروه ساخت فیلم برای هر ثانیه فیلمبرداری چقدر زحمت می‏کشند و خون دل می‏خورند، این طور قضاوت نمی‏کرد، حال از برخوردهای نامناسب اعضای گروه و نور کلافه‏کننده پرژکتور هم که بگذریم، می‏بینیم پشت صحنه حلوا خیرات نمی‏کنند، که کسی سرش بدون کلاه بماند.

آدمهای بی‏نام و نشانی که ناگهان و بدون تجربه عاشق بازیگری می‏شوند، در واقع عاشق خودشان هستند نه سینما. این افراد حاضرند همه چیز را رها کنند، حتی به خانواده و ایمان خود، پشت پا بزنند تا اینکه بتوانند خودی نشان دهند و به عشق واقعیشان! برسند. ا این جوانان ناآگاهانه عشق موهومی را در دل می‏پرورانند و تمام آرزوها و آرمانهای خودشان را در بازیگری جستجو می‏کنند و بهترین ساعات زندگی خود را وقف رسیدن به این عشق می‏کنند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

از طرفی چون که بدون درک درست و تجربه کافی وارد این کار شده‏اند، خیلی زود دلسرد شده و از دور خارج می‏شوند. دختری که فقط با تکیه بر عشق و علاقه‏اش به بازیگری، وارد سینما شده است و فکر می‏کند سینما فقط "شهرت"، "عشق" و "اکشن" است، کم کم در میان چرخ‏دنده‏های صنعت سینما تحلیل می‏رود و برای همیشه از آن منزجر می‏شود.

در وهله اول سینما از دور جذاب و دیدنی است و همین مهمترین عامل برای گرایش جوانان است، ولی عرصه سینما و بازیگری، گسترده‏تر از این مسایل است. همان طور که می‏بینیم در این وادی افراد زیادی ظهور پیدا می‏کنند ولی چون انگیزه آموختن و رشد و تحمل مصائب و مشکلات بی‏شمار را ندارند، سریع عقب می‏کشند و با این کار فقط خود را دلسرد و منزوی می‏کنند و بهای سنگینی برای این عشق خام و نسنجیده خود پرداخت می‏نمایند.


برگرفته از : سینما فردا
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد