هزینه های زندگی آنها را برآورده سازند،تنها به این دلیل که آنها از نظر
زیست شناختی مونث هستند
.آنها تصور می کنند که یک مرد باید هزینه نوشیدنی، شام، مسافرت،
گل، جواهر و ..را بپردازند
بدون اینکه هیچ گونه وظیفه جبران و یا تلافی بر گردنشان بیفتد.
او هیچ چیز نیست جز یک انسان مادی.
فکر می کنند که زنانگی شان از طلا درست شده است و
میلیون ها دلار می ارزداو یک طماع دغل باز است.
او فقط به فکر بر آورده کردن نیازهای خودش است و برای دیگران
هیچ اهمیتی قائل نیست. و بهتر است که حواس خود را جمع کنید،
چراکه عده بسیاری از دخترهای جوان جزء این گروه قرار دارنداین نوع خانم ها زندگی خود را بر طبق فیلم های عاشقانه و
کتاب های رمان سپری می کنند. او هر شب به تنهایی به خانه می آید و
مجله های مربوط به عروسی را ورق می زند و
در عین حال در انتظار شاهزاده ای است که با اسب سفیدش از میانبه جایی ببرد که هیچ مشکلی وجود نداشته باشد، تا بتوانند به
خوبی زندگی کنند. آنها دخترهایی هستند که توسط پدر و مادرها و
خانواده هایشان نازپرورده بار آمده اند
و چیزی از واقعیات زندگی، نظیر پرداخت صورتحساب ها و
تمیز کردن دستشویی هانمی دانند.
او انتظار دارد کسی تمام مدت از او مراقبت و نگهداری کند،
شب ها ملافه را بر رویش بکشد و
تمام شب بر بالینش بیدار بماند تا مبادا او خواب بدی ببیند و بترسد.
فرار کنید!کسی که در روابط گذشته خود شکست خورده و به طور ناخودآگاه از برقراری
ارتباط مجدد واهمه دارد.
ارتباط شما با این افراد به جایی راه نمی برد، چرا که آنها در ابتدا علاقه فراوانی
از خود نسبت به شما نشان می دهند،
اما پس از چندی اثری از آن باقی نخواهد ماندو این چرخه همچنان ادامه پیدا می کند. شما همیشه در
رابطه خود با او سردر گم هستید.
با شما قرار ملاقات می گذارد و معاشقه راه می اندازد،
اما رابطه شما فراتر از یک دوستی ساده نمی رود.
تنها چیزی که تحویل شما می دهد یک مشت معذرت خواهی بیهوده است.هیچ وقت به اندازه کافی برای شما زمان ندارد؛
شما هم که به اندازه کافی غم و غصه برای خودتان دارید،
پس بهتر است با چنین زنی ارتباط برقرار نکنید.برای خانم عصبانی چیزی به عنوان "مرد خوب" وجود ندارد و تمام مردها
"احمق" و "عوضی" و "کثیف" هستند.
خون آنها از دست مردها به جوش می آید و در هر لحظه می توانند مانند یک کوه
آتشفشان منفجر شوند.
برقرای ارتباط با این نوع خانم ها مساوی است با ورود به تراژدی و داد و فریاد ،در نگاه اول چنین خانم هایی خیلی خوب جلوه می کنند؛ با شما به مهربانی رفتار
می کنند و خوش مشرب هستند
اماچیزی نمی گذرد که ترس های درونی اش پدیدار می شوند.روزی 10 مرتبه به شما تلفن میزند تا بپرسد "رابطه در چه حالی است؟
" یا اینکه "تنها می خواهد صدای شما را بشنود."
او می خواهد مطمئن شود که به اندازه کافی جذاب است؛ دائما نگران آرایش
صورت و موها و همینطور لباس هایش می باشد.
او محتاج و نیازمند است و همواره با این ترس زندگی می کند که مبادا
آقا او را به خاطر "خانم بهتری" ترک کند.
این دسته از افراد خیلی زود خود را آویزان شما می کنند.آنها افراد نا مطبوعی هستند که به دیگران با چشم حقارت
نگاه می کنند و فقط به خودشان اهمیت می دهند
و اصلا مهم نیست که قلب دیگران را بشکنند و آنها را آزرده خاطر سازندآنها معمولا خوش قیافه و خوش لباس هستند و به راحتی با اخمی
که در چهره دارند قابل شناسایی می باشند.
او می خواهد که همیشه مرکز توجه قرار گیرد و هر کاری که
می خواهد انجام دهد و هر کجا که می خواهد برود.
او خود خواه و خود محور است. شیفته خودش می باشد و به عنوان "دختر کوچولوی بابایی"بزرگ شده، و انتظار همان توجهات را از شما دارد.
هر چند این امکان وجود دارد که شما از مصاحبت دخترهای لوس و مامانی لذت ببرید،
اما باید تا آنجا که می توانید خود را از آنها دور نگاه دارید.
شرایط هر طوری که می خواهد باشد این خانم فقط به ازدواج فکر می کند –
آن هم همین حالا – برای او مهم نیست که شخص مورد نظر چه کسی است و شغل
او چیست.
تا زمانی که مردانگی داشته باشد، می تواند او را راضی نگه دارد.او در ابتدا از خیلی چیزها چشم پوشی می کند که همین امر
باعث جذب شدن مردها به سمتشان می باشد
او به شما چیزی را تحویل می دهد که دقیقا توقع شنیدش را دارید؛
اما زمانیکه رابطه عمیق تر شده (یا به ازدواج کشیده می شود)
شما تازه با چهره حقیقی او آشنا می شوید. بانوی عزیز شما یک شبه،
تبدیل به یک آدم حریص، طماع، پولکی،
و حیوان صفت می شود که اگر به خواست هایش نرسد شما را عذاب خواهد کرد.هر طوری که با شما رفتار کنند، هیچ گاه نباید به آنها اعتماد کنید
زیرا اگر مرد بهتری را پیدا کنند
به سادگی آب خوردن از شما دل کنده و به سمت او می روند.آنها انسان های پستی هستند که می خواهند قدرت کنترل
تمام امور زندگی شما را به دست گیرند
آنها به شما می گویند چه لباسی بپوشید، کجا بروید، با چه کسی صحبت کنید،و خلاصه همه چیز. و اگر بخواهید در مقابل عقاید آنها از خود مقاومت نشان دهید،
اخم هایشان در هم فرو می رود،
شما را از س.. محروم می کنند، گریه و زاری راه می اندازند و از هر سلاح و تاکتیک
دیگری که بلد هستند کمک می گیرند،
تا شما را از پای در آورند و چاره دیگری جز سر فرود آوردن در مقابل
خواست هایشان را برایتان باقی نخواهند گذاشت.
حتما نام این شخص به گوشتون خورده !
Bill Gates
آره مطمئنم آقای بیل گیتس رو .....
ادامه مطلب ...عشـــــــــق بـــــی پــایــان
پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید
عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند . .
پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازت
عکسبرداری بشه تا مطمئن بشیم جائی از بدنت آسیب دیدگی یا شکستگی نداشته باشه "
پیرمرد غمگین شد، گفت خیلی عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست .
پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند :
او گفت : همسرم در خانه سالمندان است. هر روز صبح من به آنجا می روم و صبحانه
را با او می خورم. امروز به حد کافی دیر شده نمی خواهم تاخیر من بیشتر شود !
یکی از پرستاران به او گفت : خودمان به او خبر می دهیم تا منتظرت نماند .
پیرمرد با اندوه ! گفت : خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد . چیزی را متوجه نخواهد شد !
او حتی مرا هم نمی شناسد !
پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای
صرف صبحانه پیش او می روید؟
پیرمرد با صدایی گرفته ، به آرامی گفت: اما من که می دانم او چه کسی است !
درد عشـــقی کشیده ام کــه مپرس
زهر هـــجری چشیده ام کـــه مپرس
گشتـــه ام در جهـــــــان و آخـــر کــار
دلبــــــــری بـــرگـزیده ام کــــه مپرس
من بـه گــوش خود از دهـــنش دوش
ســـــــخنانی شنــیده ام که مپـرس
سـوی من لب چه میگزی کــه مگوی
لب لعــــــــلی گزیده ام کــــه مپرس